
گفتوگو با با امید حاجیلی:
سعی کردم متفاوت باشیم
[ گفتوگو: علی قیاسی]
از آلبوم «آلگرو» راضى بودى؟
از چه بابت؟
از نوع پخش، از همه بابت.
اتفاقاً از تنها بخشى كه راضى نبودم، نوع پخشش بود. فكر كنم هم تبليغاتى براش نشد هم اينكه پخشش اصلاً خوب نبود.
روى نتيجه کار، اين موارد تأثيرى گذاشت؟
مسلماً. چون احساس مىكنم هنوز هم كه هنوزه خيلىها آلبوم رو نشنيدن. فقط كارهايى كه به صورت تكتراك ارائه شد، شنيده شد. فكر نمىكنم زياد كسى آلبوم رو شنيده باشه.
اين مسأله روى كنسرتت تأثير گذاشت؟
بله، ناخودآگاه تأثير داره، يعنى هرچقدر آلبومت معروفتر باشه، روى كنسرتت هم تأثير مثبت داره. ولى خب، كنسرتم هم از هر نظر خدا رو شكر، خوب بود.
بليتفروشى كنسرت ضعيف بود؟
نه، خدا رو شكر مشكلى توى فروش بليت نداشتيم. البته تبليغاتمون هم خيلى خوب بود. من خودم هم فكر نمىكردم در اين حد بتونيم بريم جلو يعنى توقعم اينقدر زياد نبود.
چى شد كه تصميم گرفتى كنسرت بذارى با توجه به اينكه مىگى آلبومت خوب پخش نشد و چه انرژىاى باعث شد كنسرت بذارى؟
خيلىها مىگفتن چرا كنسرت نمىذارى؟ يكى از دلايلش اين بود كه يه برنامه پلىبك داشتم با نريمان و بهنام علمشاهى در اريكه ايرانيان، دوم مرداد پارسال. هر كى به من زنگ مىزد مىگفتم به اين برنامه نياين چون پلىبكه. ولى وقتى توى اون برنامه ديدم مردم يكسرى از تراكهام رو شنيدن، ديدم خيلى انرژىها خوبه و صاحب اريكه ايرانيان آقاى هاشمىمقدم يكى از كسايى بود كه خيلى به من انگيزه مىداد و هر سرى كه من رو مىديد، همش پيشنهاد كنسرت به من مىداد و تشويقم مىكرد. با چند نفر هم صحبت كردم ولى خب همش شك داشتم كه اين كارو بكنم تا زمانى كه با دوستام امیرحسام طوطيايى و شهرزاد سخنسنج از شركت كافههنر هفت صحبت كردم و پيشنهاد دادن كه با همديگه اين كارو انجام بديم و يك كار خاص بكنيم نه مثل كنسرتهاى ديگهاى كه هست، همه چى شو يه جورى پيش ببريم كه مثل بقيه نباشه. ديدم اين بهترين موقعيته كه حداقل اون كارى رو كه دوست دارم، انجام بدم. خيلى به اين فكر نمىكردم كه شايد بليت نفروشم يا مخاطبام به كنسرت نيان ولى خب بعدش وقتى رفتيم توى دل قضيه، ديدم خدا رو شكر همه چيز اونجورى هست كه بايد باشه.
اميد حاجيلى در درجه اول يه موزيسين تواناست يا يه خواننده؟
مطمئناً موزيسين.
بيشتر نوازندگى از شما مىبينيم يا خوانندگى؟
اين توانايى رو در خودم مىبينم كه به صورت موازى هر دو كار رو انجام بدم. درواقع موزيسينى هستم كه مىخونم. صرفاً خواننده نيستم كه بخوام دوره و محدوده زمانى براى خوانندگى درنظر بگيرم چون هروقت دلم بخواد هرچى كه دوست داشته باشم، مىخونم.
فكر كنم كنسرت، انگيزه آلبوم دوم رو به شما داد. درسته؟
انگيزه آلبوم دوم كه نه به اون صورت، ولى خب مجبورم آلبوم دوم رو بزنم.
چرا اجبار؟
براى اينكه اگه بخوام كنسرت بدم، بايد آهنگهايى باشه كه مردم شنيده باشن. چقدر مىتونم با اين آلبوم كنسرت بدم، نهايتاً دو يا سه بار. از اين به بعد مخاطبا توقع دارن كه كار جديد بشنون و كار جديد هم بايد توى آلبوم به گوششون برسه نه اينكه توى كنسرت بشنون.
با اين تفاسير استارت آلبوم بعدى كى خورده مىشه؟
استارت كم و بيش خورده، خيلى وقته، چون همه كارهاشو خودم انجام مىدم، كار يه كم سخت مىشه، يعنى زمان زيادى بهش مىخوره. اينجورى نيست كه دو، سه تا كار بدم تنظيمكنندهها يا آهنگسازهاى مختلف بزنن. اگه اينجورى بود، زودتر تموم مىشد ولى چون دوست دارم مدل خودم كار كنم، خب آدم خودش مگه چقدر ايده داره، چقدر مىتونه كار كنه؟ براى همين يه مقدار سخته و طول مىكشه.
مدل اميد حاجيلى چه جوريه؟
همين مدلى كه مىشنوين.
فقط همين؟ يعنى نمىخواى بالاتر از اين مدل پيش برى؟
چرا ديگه، مدل خودم، هر جورى كه خودم پيشرفت كنم. استايلش كاملاً دست خودمه، يعنى مدل خودمه، سعى مىكنم يه سرى چيزا رو با همديگه قاطى كنم، يه چيزى به وجود بيارم كه تا حالا نبوده. طورى كه هركى كارها رو مىشنوه، متوجه بشه اين كارهاى اميد حاجيليه.
تا حالا با كيا همكارى كردى؟
توى آلبوم خودم فعلاً با هيچكس، فعلاً كارامو دارم تنظيم مىكنم و مىسازم، كار هنوز به مرحلهاى نرسيده كه بخوام كسىرو به كار اضافه كنم.
اگه قرار باشه كه اضافه كنى، چه كسى رو در نظر دارى؟
هنوز نمىدونم.
امكان داره سيروان اضافه بشه؟
معلوم نيست. شايد سيروان هم مثل آلبوم قبلى يكى، دو تا كار انجام بده ولى هنوز قطعى نمىتونم بگم. بايد تصميم بگيرم كه براى كار چى لازمه. هنوز براى انتخاب زوده.
به نظر خودت فضاى كارتو مردم پذيرفتن؟
تنها راه براى فهميدن اين موضوع، كنسرته و توى كنسرت ديدم كه مردم كاملاً انرژى مثبت از خودشون نشون مىدن و اين خيلى برام خوب بود. كلاً موزيك لاتين درسته كه يه كم موزيك خاصيه، البته سبك من بيشتر پاپلاتينه ولى موضوع اينه كه چون اين موزيك ريتميكه و خيلى پرانرژى و اكتيوه، مردم دنبال اين چيزان، مخصوصاً توى كنسرت. به خاطر همين خيلى جواب مىده و فكر مىكنم مردم هم دوست دارن يعنى هرچى كه بيشتر مردم منو مىشناسن و بيشتر موزيكام رو گوش مىدن، احساس مىكنم بيشتر ارتباط برقرار مىكنن. يعنى شايد اينجورى نباشه كه بعضى از موزيكامو يك بار بشنوى و ارتباط برقرار كنى ولى هرچى كه مىگذره، چيزهاى خوب زيادى مىبينم. چون ما كه كليپ نمىتونيم بسازيم، به بهونه تصوير خيلى از موزيكا رو مىشه به خورد مردم داد و خيلى تأثيرگذارتره ولى خب وقتى ما اينو نداريم، پس چارهاى نداريم به جز اينكه بخوايم تراكها رو زياد كنيم و به زور بايد مدلشو به مردم بشناسونيم و اين خيلى بده. در صورتى كه شايد من الان با دو يا سه تا كليپ كار 40 تا تراك رو مىتونستم انجام بدم.
حرف از كليپ زدى، براى تبليغات كنسرت يك تيزر ساخته بودى، ايده خودت بود يا از جايى ايده گرفته بودى؟
ايده من و دوستام بود، همين بچههاى كافه هنر، تصميم گرفتيم اين تيزر رو بسازيم و سعى كرديم تبليغاتمون يهكم متفات باشه، حتى عكسى كه براى بيلبوردامون استفاده كرديم، از بين تعداد زيادى عكس انتخاب شد و بالاخره سادهترين عكس كه اون هم باز با بقيه فرق مىكرد رو استفاده كرديم. در مورد تيزر هم اينجورى شروع شد كه قرار شد بسازيم و تا اونجايى كه مىتونيم توى سينماها پخش كنيم ولى به خاطر اينكه دير به مجوز رسيديم، كارمون محدود به همون سالن اجرا شد. البته توى اينترنت هم اين كار پخش شد.
سعى كردين يه كنسرت خاص اجرا كنين، سواى اينكه به فكر سود كنسرت و نگران حضور مخاطب توى كنسرت باشين، چگونه اين اتفاق افتاد؟
من هميشه به اين موضوع فكر مىكنم، يعنى بيشتر از اينكه بخوام فكر سود قضيه باشم، هميشه دوست دارم يه كارى بكنم كه يه كم خاص باشه، كارى كه خودم دوست دارم نه اينكه كار خاصى باشه كه خودم دوست نداشته باشم. من براى مطرح كردن خودم كارى انجام نمىدم.
پس الگوى خاصى توى اين زمينه نداشتى؟
نه، در زمينه كنسرتم؟
كلاً.
خب، به هر حال هميشه يه چيزهايى هست كه آدم خودشو با اونا مىسنجه و چيزهايى كه گوش مىده، يه مقدار ملكه ذهنش مىشه. الگوى ايرانى كه به هيچوجه نداشتم ولى خب موزيكهاى خارجى و موزيكاى ارژينالى كه موزيك من به اونا نزديك باشه، بايد هميشه باشه تا بتونى پيشرفت كنى.
يه مثال مىزنى؟
كلوريو استفان. بعضى جاها ريكى مارتين، خيلىها هستن، بعضى جاها حتى سانتانا، موزيكهاى لاتين زيادى هستند كه من خودم سعى مىكنم يه جورى باشه كه مدل ايرانى اونا باشم.
يعنى نسخه دوم اونا باشى؟
نه، نه، مدل ايرانيش. چون ملودىهاى من يه كم حالت ايرانى داره، همين كه كلام ايرانى داره، نمىتونه نسخه دوم اونا باشه. مدل ايرانيه. اگه بخوايم يه كم ريزتر ببينيم، مدل اميد حاجيلى اوناست.
خب، اميد حاجيلى نشون داد مىشه فارغ از دغدغههاى مالى كه توى بچههاى موسيقى هست، يه كنسرت خوب با طراحى خوب، عكس خوب، استيج خوب، بليت خوب و استقبال خوب از مردم داد، چى كار كردى؟ اينو به بقيه تهيهكنندهها هم ياد بده. تو اولاً هم واسه خودت ارزش قائل شدى، هم واسه جامعه هنرى، هم موسيقى، چه جورى شد كه اين اتفاق افتاد؟
به نظر من مهمترين بخش قضيه برمى گرده به خود خواننده. چون در هر صورت خواننده است كه تصميم مىگيره، وقتى يه تهيهكنندهاى يه كنسرت مىخواد بذاره، بايد شرايطشو با خواننده بسنجه، خواننده بايد بدونه تهيهكننده مىخواد چى كار كنه. اگه قرار باشه كه فقط فكر اين باشه يه كنسرتى بذاره، خب اينو كه هركسى مىتونه انجام بده. يكى از مهمترين مسائلى كه من فكر كردم كنسرتم مثل بقيه نباشه، تجربه دوازده، سيزده سالهاى بوده كه با خوانندههاى مختلف روى استيج داشتم و مىديدم كه چه اتفاقاتى در كنسرتها مىافتاد. به خاطر همين دوست نداشتم اين اتفاق مثل بقيه كنسرتها بيفته چون واقعاً خودت هم مىدونى و سالها توى گروههاى مختلف بودى و ساز زدى، موزيسنى و خوانندهاى و مىدونى كه چه جورى قضيه. معمولاً كسى به اين فكر نيست و خيلى وقتها سليقهاى نيست كه بخواد اعمال بشه. مخصوصاً از طرف تهيهكننده. خب اين براى من خيلى حسن بزرگى بود كه مىديدم تهيهكننده من يعنى كسى كه دارى با اون كنسرت رو مىذارى باهاش همسويى. اونا دنبال اين نيستن كه فقط يه كنسرت با اميد حاجيلى بذارن و دنبال يه پولى باشن. در صورتى كه اين كنسرت اميد حاجيلى شايد ضرر هم مىداد چون من خواننده معروفى نبودم كه مطمئن باشن و بيان روى من سرمايهگذارى كنن. فهميدم دنبال اينن كه يه كار خاص بكنن و اين كار خاص، چيزيه كه خودشون هميشه مىگن و بارها گفتن كه فقط مىخوان اين كار رو با اميد انجام بدن. چون طرز فكر اونها با من يكيه. به خاطر همين من از همهشون ممنونم چون خيلى انرژى گذاشتن و كارى كه هيچ تهيهكننده ديگهاى كه نديدم تا حالا انجام بده رو انجام دادن. تهيهكنندههاى ديگه بيشتر به فكر سود كنسرت هستن كه البته حق دارن، با اين هزينههاى زياد، مجبورن به اين فكر كنن، چاره ديگهاى نيست ولى واقعاً تيم ما سعى كرد فارغ از اين حرفها يه كار خاص انجام بده. من به اين فكر مىكردم كه كسى كه پول مىده و مياد كنسرت رو مىبينه، از همون لحظه اول كه بليت رو مىگيره، حداقلترين چيزى كه نصيبش مىشه اينه كه مىتونه اون بليت رو يادگارى نگه داره. اين خيلى باارزشه كه مخاطب وقتى از سالن بيرون مىره، راضى باشه مخصوصا با اين هزينههاى زيادى كه پرداخت مىكنن كه اصلاً كم نيست.
مىخوام يه چيزى رو صادقانه بگى؛ اين كنسرت ضرر داشت؟
كنسرت ضرر نكرد ولى فكر نمىكنم سودى هم داشت.
يعنى ير به ير شد؟
تقريباً.
ولى يه كنسرت ماندگار در موسيقى پاپ اتفاق افتاد.
حداقل اينه كه براى خود من و براى كسانى كه اومدن اين اتفاق افتاد. چون من از خيلىها شنيدم كه براى اولين بار بود كه يه همچين كنسرتى توى ايران مىديدن و اين براى من خيلى ارزش داشت.
بعد از كنسرت يه سرى شايعات پيش اومد و طبق تجربهاى كه داشتم متوجه شدم اين كنسرت حتماً بايد كنسرت خوبى شده باشه. كنسرتى با فضايى متفاوت و استيج متفاوت، بليت متفاوت و... متوجه شدم اين شايعات بىدليل نبوده.
دقيقاً همينجوريه. مطمئن باش وقتى يه اتفاقى مىافته و هيچ حرفى راجع بهش شنيده نمىشه، هيچ كسى اون انرژى رو تو خودش نمىبينه كه بخواد چيزى بگه، ولى وقتى چيزى كه حرف و حديث توش زياده، مطمئناً يه چيزى داشته و من خيلى خوشحالم از اين اتفاق و هرچى اين حرف و حديثها بيشتر باشه، به نفع منه. حتى اگه چيزهای بدی بگن، بالاخره معلوم مىشه چون به هر حال من كنسرتهاى ديگهاى هم دارم.
اينكه گفتن تو ممنوعالفعاليت شدى بعد از كنسرت و حداقل ما ديديم هيچ دليلى براى اين اتفاق نبود، داستان چى بود؟
من نمىدونم، از اين شايعات كه زياده.
يعنى هيچ اتفاقى كه خارج از موازين باشه، نيفتاد؟
هيچى، بالاخره كنسرتى كه ما توى ايران داريم مىديم و من خودم سالهاست كه تجربه اجرا توى ايران رو دارم و كاملاً به شرايط واقفم و مىدونم كجا بايد به مردم انرژى داد و كجا بايد اين انرژى رو ازشون گرفت، هيچ چيزى نبود كه بخواد مشكلى ايجاد كنه و من الان دارم از شما مىشنوم و حدس مىزدم كه از اين حرفها پيش بياد ولى مهم نيست و كنسرت بعدىمون رو داريم برنامهريزى مىكنيم كه انشاءالله توى يه سالن بزرگتر، يه جاى بهتر، با تعداد مخاطباى بيشتر و بهتر و داريم تمام تلاشمون رو مىكنيم كه اين اتفاق بيفته.
اگه اين نوع كنسرتها به سوددهى نرسه، اميد حاجيلى همان روند قبلى رو پى مىگيره؟
من الان با اين كارهايى كه كردم، كار خودم خيلى سخت كردم چون اون كسى كه بار اول مياد كنسرت منو مىبينه و يه همچين چيزى مىبينه، توقعش بالا مىره. يعنى اينجوريه كه اون آدم از پول بليتى كه براى من داده، ممكنه بيشتر از اونو براى كس ديگهاى بده و بره يه كنسرت معمولى ببينه ولى اون آدم رو چون همونجورى قبول داره براش قابل قبوله ولى توى كنسرت بعدى من بايد بياد يه اجراى بهتر يا حداقل همسطح كنسرت اول من ببينه. پس كار رو براى خودمون خيلى سخت كرديم ولى مطمئن باش ما تمام تلاشمون رو مىكنيم كه هم به سوددهى برسه، هم اينكه اين يه فرهنگ باشه و هم اينكه يه كارى بكنيم كه باز مخاطب يه چيزى واسه ديدن داشته باشه. يعنى من تمام طرز فكرم اينه.
راجع به گروه اركسترت هم كه اون شب باهات بودن، صحبت مىكنى؟
يه گروه 18 نفره بوديم كه اصلاً تعداد كمى هم نبود براى اين مدل موزيكى كه من اجرا كردم. بچهها همه از بهترينها
بودن و واقعاً من ازشون ممنونم، تكتك اونها براى خودشون توى موسيقى وزنهاى هستن و به بهترين حالت ممكن كار من رو اجرا كردن. البته زمان زيادى براى تمرين گذاشته بوديم و بچهها هم لطف كردن و با حوصله سر تمرينها اومدن. ولى چون موزيك من پاپ متعارفى كه تو جامعه هست، نيست، يه كم كارمون سختتر بود ولى خب نتيجهاش عالى شد.
با اين تعاريفى كه كردى، تهيهكننده بعدى كنسرتت هم بچههاى كافه هنر هفت هستن؟
داريم برنامه ريزى كنسرت بعدى رو هم با همين بچهها مىكنيم. چون همونطور كه گفتم سليقهام يه كم خاصه و اينكه سختپسند و وسواسى هم هستم، يعنى با توجه به اينكه مطمئن بودم بچههايى كه سر كارها بودن، كارشون رو به نحو احسن انجام مىدن، با اين حال خودم تا آخرين لحظه دوست داشتم ببينم كارها چهجورى پيش مىره. به خاطر همين فكر مىكنم فعلاً بهترين گزينه همين بچههاى كافه هنر هفت هستن. چون همونطورى كه گفتم سليقهها و طرز فكرمون با هم يكيه و براى اونا هم مهمه كه كار خوب انجام بدن.
براى كنسرتت اسپانسر هم داشتى؟
بله. عطر بيك يكى از اسپانسرها بود، رستوران «تی تو» ، هرنس موسسه زبان و مجله نسيم هراز ديگر اسپانسرهاى كنسرت بودن.
با توجه به اينكه براى خوانندهها اجازه نصب بيلورد نمىدن، تو چطور تونستى از اين روش براى تبليغ استفاده كنى؟
توى اون دوره از شانس من اجازه نصب بيلبورد داده بودن ولى ظاهراً الان ديگه اين اجازه رو نمىدن. به لطف تهيهكننده تعداد بيلبوردها هم كم نبود، زياد بود. ما حتى توى DEL هاى دو طرف پاركوى هم تيزر گذاشته بوديم و اين حجم تبليغاتى خيلى خوبى كه تهيهكننده درنظر گرفته بود و تبليغات هم همونطور كه مىدونين، مهمترين مسأله است.
چند سانس اجرا داشتى؟
سه سانس. يعنى بيشتر كه اجازه ندادن.
سه سانست سالن پر بود؟
خدا رو شكر بله. البته من خودم فكر نمىكردم اينقدر استقبال بشه.
با توجه به حجم تبليغاتى كه كردى، براى اين كار سالن كوچيك نبود؟
تازه حجم تبليغاتى ما دو برابر اين چيزى بود كه شما ديديد، ولى به خاطر اينكه يه كم دير دنبال كارهاى مجوز و... رفتيم، ما برنامهريزىمون اين نبود كه براى اين كنسرت تبليغ كنيم بلكه برنامهريزى ما اين بود كه براى اميد حاجيلى و كنسرتش تبليغ كنيم. يعنى يه جورى كه تو ذهن اون كسى كه كنسرت بعدى من رو مىخواد بياد، وقتى يه جا اميد حاجيلى رو ديد، واسش آشنا باشه و بدونه كه اونو ديده. پس ما برنامهريزى درازمدت كرده بوديم.
آلبومهاى زيادى به بازار اومده، با توجه به اينكه سختپسندى، كدومشون بيشتر مورد توجهات قرار گرفته؟
حقيقتش مدتهاست خيلى پيگير نيستم يعنى اصلاً يه جوريه كه نمىرسم پيگير اين قضيه باشم كه ببينم چه آلبومهايى بيرون اومده و به طور اتفاقى اونايى كه دستم مىرسه، گوش مىدم.
بين اتفاقيا كه گوش دادى، كدومشون رو مىپسندى؟
بين اتفاقيا آلبوم دور و برىهامو شنيدم مثلاً آلبوم ايمان قياسى، سيروان خسروى، «داركوب» كه به تازگى اومده، راستش متأسفانه خيلى پيگير آلبوم گوش دادن نيستم.
هنوز با گروه داركوب همكارى مىكنى؟
بله، داركوب كه در اصل گروه خودمونه.
به عنوان يكى از اعضاى اصلى، راجع به آلبوم «داركوب» توضيح مىدى؟
آلبوم «داركوب» يه كم مدلش فرق مىكنه يعنى سيستم داركوب يه كم از حالت پاپ خارجه. بيشتر يه آلبوم «پركاسيو» كه شايد هركسى خوشش نياد ولى خب تراكهايى هم داره كه خيلىها خوششون اومده. يكى از بزرگترين حسنهاش اينه كه ريتممحوره و موزيك ريتميك اصولاً مورد توجه مردم قرار مىگيره. البته ما قبل از آمدن آلبوم، چند كنسرت داديم و بررسى كرديم و ديديم كه سليقه مخاطب چه جوريه و چى رو بيشتر مىپسنده و همايون نصيرى سالهاست براى اين آلبوم زحمت كشيده و فكر مىكنم آلبوم بعدى داركوب خيلى بهتر باشه. يعنى مخاطب عام هم مىتونه باهاش ارتباط برقرار كنه. كلاً شايد اين آلبوم «داركوب» براى موزيسينها شنيدنىتر باشه تا مردم عام ولى با اين حال همونطور كه گفتم، چند قطعه عامپسند هم توش وجود داره.
فضاى داركوب چقدر با فضاى لاتينى كه تو كار مىكنى، تفاوت داره؟
از يه جنبههايى خيلى به هم نزديكه، جفتش ريتممحوره ولى موزيك من يه كم هارمونيش فرق مىكنه، باكلامه، سيستم خوندن و ملودى كه سعى مىكنم اجراش كنم، يه كم فرق مىكنه به خاطر همين خيلى شبيه هم نيست ولى زياد هم جدا از هم نيست. ريتمهامون هم تقريباً به هم نزديكه. ريتمهايى كه همايون استفاده كرده، در موسيقى لاتين هم وجود داره ولى با اين حال همونقدر كه مىتونه شبيه هم باشه، مىتونه با هم متفاوت هم باشه.
با توجه به اينكه در حال حاضر محصولات فرهنگى در سوپرماركتها هم عرضه مىشه، چرا آلبوم «داركوب» با اين شرايط پخش نشد و پخش خوبى هم نداشت؟
چون «داركوب» سوپرماركتى نيست، شايد اگه توى سوپرماركتها هم بود، فروش بيشترى داشت ولى مدل آلبوم داركوب مدلى نيست كه سوپرماركتى باشه، يعنى لول آلبوم اونجورى نيست چون اگه دقت كرده باشين كلاً يه مدل بيشتر از آلبوم داركوب چاپ نشد و آلبومش هم با بستهبندى شيشهاى كه قيمتش هم بالاتر از بقيه سىدىهاست، توليد شد چون هم براى همايون و هم براى ما لول كار مهم بود وگرنه ما هم مىتونستيم از همين قابهاى معمولى بزنيم كه توى سوپرماركتها وجود داره و فروش بيشترى بكنيم.
چرا اينقدر تايم برگزارى كنسرتهاى «داركوب» تغيير مىكنه؟
بله، متأسفانه از اين شرايط خيلى براى داركوب پيش اومده. ما پيگيريم ولى خب متأسفانه شرايط جوريه كه تا آخرين لحظه نمىدونيم چه اتفاقى مىافته.
قصد برگزارى تور شهرستانها براى خودتون ندارين؟
چرا، منتظر شرايطش هستيم.
شرايطش چيه؟
شرايطش داشتن تهيهكنندهاى هست كه اولاً بخواد اين كنسرت رو بذاره و اسپانسرى كه ازش حمايت كنه.
مگه كافه هنر هفت، كاراى شما رو انجام نمىده؟
چرا، ولى ما اول بايد يه كنسرت ديگه توى تهران برگزار كنيم تا ببينيم شرايط چه جوريه. اصولاً من آدم جوزده و توهمى نيستم. بايد ببينم چقدر مخاطب دارم. اصلاً اگه شهرستانى برم، كسى منو مىشناسه يا نه. چون بدون داشتن كليپ، نمىشه تعداد مخاطب رو تخمين زد. وقتى كليپ دارى، تو خيابون همه تو رو مىشناسن ولى وقتى اين امكان وجود نداره، رفتن به شهرستان در حال حاضر ريسكه. من پلهپله پيش می رم تا ضررى متوجه من نشه.
يه كم برگرديم به عقب؛ از كى روى استيجى اميد؟
خيلى وقته، دقيقاً نمىدونم ولى فكر كنم حدود 15 14 ساله. خيلى زود شروع كردم، اولين گروه پاپى كه شروع كردم گروه چنگيز حبيبيان بود. يادمه تو اركستر چنگيز حبيبيان، من هنرستانى بودم، حتى نزديك بود به خاطر اينكه دارم توى گروه پاپ ساز مىزنم، منو از هنرستان بيرون كنن. اولين دستمزدى كه گرفتم ده هزار تومن بود. اولين دههزارتومنى كه گرفتم، خيلى بهم چسبيد.
بعد از چنگيز حبيبيان، با چند تا خواننده كار كردى؟
دقيقاً نمىدونم ولى تقريباً با همه خوانندههاى خوبمون كار كردم. با همه نوازندگى كردم ولى تقريباً 4 سال با (ناصرعبداللهى) بودم. با عليرضا عصار بودم، با رضا صادقى نزديك سه سال رهبر اركسترش بودم، ساز هم مىزدم، با على لهراسبى كه هنوز هم كار مىكنم، با حميد حامى، خشايار اعتمادى و... كار كردم.
توى يكى از مصاحبههاتون گفته بوديد ديگه حاضر نيستيد با رضا صادقى كار كنيد؟
بله، چون يكسرى اتفاقات باعث شد من از گروه جدا شم. به خاطر همين ديگه امكان نداره دوباره بخوام با رضا صادقى همكارى كنم. به قول معروف مىگن آدم دو بار از يك سوراخ گزيده نمىشه. بعد يك بحث ديگهاى هم كه هست، اينه كه آدم وقتى خودش خواننده مىشه، شرايط متفاوت مىشه و كلاً ديگه زياد نمىشه وقت براى اين كارها گذاشت، چون آدم از كار اصلى خودش عقب مىمونه. من قبول دارم موزيسينم و نوازندهام ولى بايد يك مقدار روش كاريمو تغيير بدم. هرچند بعضى وقتها نه نمىشه گفت چون به هر حال بعضىها دوستانتن، آشنا هستن.
مشكل از شما بود يا از رضا صادقى كه اين جدايى پيش اومد؟
در هر صورت مشكل دوطرفه بوده، هم من يه سرى مشكل داشتم هم رضا.
سيروان خسروى اعتقاد داره كه رضا صادقى در كار حرفهاى برخورد نمىكنه. تو هم باهاش همعقيدهاى؟
بله، كاملاً با سيروان همعقيدهام. يكى از دلايلى كه اين اتفاق افتاد، اين بود كه من توى كار خيلى انرژى مىذاشتم. خيلى با جون و دل كار مىكردم و براى كار دل مىسوزوندم ولى نتيجه چيز ديگهاى مىشد و به اين نتيجه رسيدم كه اشتباه فكر مىكردم. البته بايد بگم كار من هم حرفهاى نبود، چون بيش از حد دل مىسوزوندم و كار رضا هم اصلاً حرفهاى نبود.
اون زمان كه به عنوان نوازنده روى استيج مىرفتى، فكر مىكردى يه روزى خودت هم به عنوان خواننده براى مردم برنامه اجرا كنى؟
نه، هيچ وقت خودمو به عنوان خواننده روى استيج تصور نكردم.
پس چه اتفاقى افتاد كه خواننده شدى؟
من از قديم خوانندگى مىكردم، من تمام كارهايى كه مىساختم، روش به عنوان شاهد مىخوندم. يادم مىياد اون زمان كه بتهون چهارراه ولى عصر بود، كارامو روى واكمن ضبط مىكردم و مىرفتم اونجا با بچهها گوش مىداديم، اونا هم استقبال مىكردن، همينجورى شروع شد. كمكم به اين نتيجه رسيدم كه چرا اون كارهايى كه دوست دارم رو خودم نخونم چون كارهام مخصوص خودم بود و كسى زياد نمىتونست اين فضا رو بخونه و خودم ديدم بهترين حالت اينه كه خودم بخونم و اين استارت آلبوم الگرو بود كه هفت، هشت سال طول كشيد.
چرا سبك لاتين رو انتخاب كردى؟
اول به خاطر اينكه خيلى اين سبك رو دوست دارم و نوع سازى هم كه مىزنم، بىتأثير نبود چون هم يه كم درامز مىزنم، يه كم پركاشن مىزنم و هم ترومپت. به هر حال اين سازها همه توى فضاى لاتين وجود داره، كلاً لاتين، موزيكى است كه قلقلكم مىده و در هر شرايطى 4 صبح، 5 صبح وقتى يه موزيك خوب لاتين گوش مىدم، حالم از اين رو به اون رو مىشه. بعضى وقتها احساس مىكنم تو زندگى قبليم آمريكاى جنوبى بودم.
همانطور كه مىدونى موزيك لاتين خيلى شاده و غير از اون بيشتر طنزه، فكر نمىكنى مردم ايران با اين فضا غريبهاند؟
بله، باهاتون موافقم، به هر حال اين فرهنگى كه توى ما هست و كلاً مردم ايران با شادى زياد ميونهاى ندارن، علتش هم اينه كه اين فضا در كشور ما شناور نيست و ما عادت كرديم كه ناله بشنويم. در كشورى كه همه ناله مىكنن، بهتره يك نفر هم بياد كه اين فضا رو بشكنه چه اشكال داره. البته در مورد موسيقى اين اتفاق در كشور ما بيشتر مىافته. اصلاً چون همه فضاى موسيقى ما غم بود، من احساس كردم بايد يه كار خاص انجام بدم.
خب، بالاخره يكى اومد كه يه فضاى جديدى رو به موسيقى ما معرفى كرد. از اين بابت ما هم خوشحاليم چون ما هم ديديم و هم شنيديم كه مردم اميد حاجيلى و سبك كارىشو پسنديدند.
بله، من هم خوشحالم با اينكه خيلى ريسك بزرگى بود، شايد هر خوانندهاى حاضر به انجام چنين كارى نشه، چون تو موسيقى پاپ ما همه منتظرن ببينن چه اتفاقى پيش مىياد يا چه سبكى مىگيره، بعد اون كار رو انجام بدن. اين خيلى اتفاق بديه ولى من اين كار رو نكردم و چيزى كه دوست داشتم و انجام دادم، اين برام جذابتر بود كه ببينم بعد از اين كار چند نفر با من همسو مىشن. به خاطر همين نتيجه كار مثبت بود. كار من فضاى خاصى داشت كه مردم هم مىتونستند با اون ارتباط برقرار كنن چون شاد بود، ريتميك بود و اين خيلى توى ذهن مردم تأثير مثبتى گذاشت و اين هم شانس من كه لاتين اين خاصيت رو داره.
دوست دارى با خواننده ديگرى همخوانى كنى؟
بله، بدم نمىياد، به شرطى كه فضاى كاريمون به هم بخوره. البته من نيازى به اين ندارم كه با خواننده معروفى اين كارو انجام بدم و در صورتى همخوانى مىكنم كه صداى اون كسى كه مىخواد باهام بخونه به كار و فضاى كار من بخوره.
راجع به كارى كه با رضا صادقى خوندى برامون مىگى؟
بله، به هر حال اون زمان ارتباط خوبى بين من و رضا صادقى بود و رضا خواست اون كارو با هم بخونيم و خونديم. من هم خب، كارهاى زيادى براى رضا انجام دادم، هم توى آلبومش، هم توى كنسرتهاش.
در آلبوم «الگرو» كدام قطعه بيشتر مورد توجه خودته؟ يا كدوم تراك بيشتر مورد توجه مردم قرار گرفته؟
فكر كنم «براى عاشقى ديره» از همه بيشتر جواب داد چون قبل از آلبوم به صورت تكتراك روى اينترنت اومد و بيشتر شنيده شد. توى كنسرت هم دو تا از كارهايى كه مورد استقبال قرار گرفت، يكى همين «براى عاشقى ديره» بود، يكى هم «بوم بوم».
بعد از آلبوم يا بعد از كنسرتى كه داشتى، پيشنهاد اجراهات بيشتر نشد؟
چرا شد، براى اجرا چند پيشنهاد داشتم حتى براى برگزارى كنسرت در تهران هم اين پيشنهادات بود ولى خب همونطور كه گفتم، چون كار ما خيلى سخت مىشد، براى كنسرت دوم ترجيح دادم با بچههاى كافه هنر كار كنم. چون با هم بعد از اجرا بيشتر هماهنگ شديم و همديگرو بهتر مىفهميم و اعتقاد دارم بايد با همين گروه پلهها رو دونه دونه بالا بريم.
تو تيتراژ هم خوندى؟
تيتراژ هم خوندم بله، دو تا بود كه يكى گزينه جوان كه از تلويزيون پخش مىشد و يكى هم فضانوردان كه به صورت سىدى به بازار اومد. البته براى گزينه جوان دو كار ساختم كه اولين كار براى قسمت اول اين برنامه ساخته شد و براى سرى جديد هم يك تيتراژ جديد ساختم.
چى شد در كليپ كار خودت بازى كردى؟
اين پيشنهاد احسان عليخانى بود چون كلاً احسان تمام اين اتفاقات رو رقم زد. به من گفت گزينه جوان براى تيتراژ برنامه خواننده مىخواد، من هم تو رو پيشنهاد دادم. براى كليپ هم ديدم چون اسم من به عنوان خواننده نمىخوره، به پيشنهاد احسان گوش كردم و اين كارو انجام دادم.
اميدجان، اگه بخواى از كسانى كه براى كنسرتت زحمت كشيدن، تشكر كنى، چه كسانى رو مىگى؟
من اول از بچههاى كافه هنر هفت مخصوصاً شهرزاد سخنسنج تشكر مىكنم چون خيلى براى استيج و همه كارها زحمت كشيد. از امیرحسام طوطيايى و همه بچهها كه شبانه روز زحمت مىكشيدن، از پونه ميرلو كه صميمانه روى پيراهن بچهها عكس سازشونو نقاشى كرد، از اعضاى گروهم؛ همايون نصيرى، آرش مقدم، رضا تاجبخش، آرش سعيدى، نيما رمضان، اميرميلاد نيكزاد، حسین شريفى، مجيد تركاشوند، كاميار ماندگاريان، سروش عمومى، شهرزاد سخنسنج، سارا نائينى، بهناز سخنسنج، كامران امام، مسعود عبدالرحمان، مجيد گراميان و آرش صميمى كه نوازنده مهمان بود، مسعود حميدى خواننده مهمان و فيروز عزيز، عليرضا لطيفيان، رامیر اولادى، برمك كنىفر عزيز و احسان حاجيان واقعاً تشكر مىكنم.
حرف آخر؟
اميدوارم يه شرايطى پيش بياد كه كلاً سطح موزيكمون بالا بره، البته احساسم مىگه هيچ وقت اين اتفاق نمىافته ولى آرزو بر جوانان عيب نيست.
از آلبوم «آلگرو» راضى بودى؟
از چه بابت؟
از نوع پخش، از همه بابت.
اتفاقاً از تنها بخشى كه راضى نبودم، نوع پخشش بود. فكر كنم هم تبليغاتى براش نشد هم اينكه پخشش اصلاً خوب نبود.
روى نتيجه کار، اين موارد تأثيرى گذاشت؟
مسلماً. چون احساس مىكنم هنوز هم كه هنوزه خيلىها آلبوم رو نشنيدن. فقط كارهايى كه به صورت تكتراك ارائه شد، شنيده شد. فكر نمىكنم زياد كسى آلبوم رو شنيده باشه.
اين مسأله روى كنسرتت تأثير گذاشت؟
بله، ناخودآگاه تأثير داره، يعنى هرچقدر آلبومت معروفتر باشه، روى كنسرتت هم تأثير مثبت داره. ولى خب، كنسرتم هم از هر نظر خدا رو شكر، خوب بود.
بليتفروشى كنسرت ضعيف بود؟
نه، خدا رو شكر مشكلى توى فروش بليت نداشتيم. البته تبليغاتمون هم خيلى خوب بود. من خودم هم فكر نمىكردم در اين حد بتونيم بريم جلو يعنى توقعم اينقدر زياد نبود.
چى شد كه تصميم گرفتى كنسرت بذارى با توجه به اينكه مىگى آلبومت خوب پخش نشد و چه انرژىاى باعث شد كنسرت بذارى؟
خيلىها مىگفتن چرا كنسرت نمىذارى؟ يكى از دلايلش اين بود كه يه برنامه پلىبك داشتم با نريمان و بهنام علمشاهى در اريكه ايرانيان، دوم مرداد پارسال. هر كى به من زنگ مىزد مىگفتم به اين برنامه نياين چون پلىبكه. ولى وقتى توى اون برنامه ديدم مردم يكسرى از تراكهام رو شنيدن، ديدم خيلى انرژىها خوبه و صاحب اريكه ايرانيان آقاى هاشمىمقدم يكى از كسايى بود كه خيلى به من انگيزه مىداد و هر سرى كه من رو مىديد، همش پيشنهاد كنسرت به من مىداد و تشويقم مىكرد. با چند نفر هم صحبت كردم ولى خب همش شك داشتم كه اين كارو بكنم تا زمانى كه با دوستام امیرحسام طوطيايى و شهرزاد سخنسنج از شركت كافههنر هفت صحبت كردم و پيشنهاد دادن كه با همديگه اين كارو انجام بديم و يك كار خاص بكنيم نه مثل كنسرتهاى ديگهاى كه هست، همه چى شو يه جورى پيش ببريم كه مثل بقيه نباشه. ديدم اين بهترين موقعيته كه حداقل اون كارى رو كه دوست دارم، انجام بدم. خيلى به اين فكر نمىكردم كه شايد بليت نفروشم يا مخاطبام به كنسرت نيان ولى خب بعدش وقتى رفتيم توى دل قضيه، ديدم خدا رو شكر همه چيز اونجورى هست كه بايد باشه.
اميد حاجيلى در درجه اول يه موزيسين تواناست يا يه خواننده؟
مطمئناً موزيسين.
بيشتر نوازندگى از شما مىبينيم يا خوانندگى؟
اين توانايى رو در خودم مىبينم كه به صورت موازى هر دو كار رو انجام بدم. درواقع موزيسينى هستم كه مىخونم. صرفاً خواننده نيستم كه بخوام دوره و محدوده زمانى براى خوانندگى درنظر بگيرم چون هروقت دلم بخواد هرچى كه دوست داشته باشم، مىخونم.
فكر كنم كنسرت، انگيزه آلبوم دوم رو به شما داد. درسته؟
انگيزه آلبوم دوم كه نه به اون صورت، ولى خب مجبورم آلبوم دوم رو بزنم.
چرا اجبار؟
براى اينكه اگه بخوام كنسرت بدم، بايد آهنگهايى باشه كه مردم شنيده باشن. چقدر مىتونم با اين آلبوم كنسرت بدم، نهايتاً دو يا سه بار. از اين به بعد مخاطبا توقع دارن كه كار جديد بشنون و كار جديد هم بايد توى آلبوم به گوششون برسه نه اينكه توى كنسرت بشنون.
با اين تفاسير استارت آلبوم بعدى كى خورده مىشه؟
استارت كم و بيش خورده، خيلى وقته، چون همه كارهاشو خودم انجام مىدم، كار يه كم سخت مىشه، يعنى زمان زيادى بهش مىخوره. اينجورى نيست كه دو، سه تا كار بدم تنظيمكنندهها يا آهنگسازهاى مختلف بزنن. اگه اينجورى بود، زودتر تموم مىشد ولى چون دوست دارم مدل خودم كار كنم، خب آدم خودش مگه چقدر ايده داره، چقدر مىتونه كار كنه؟ براى همين يه مقدار سخته و طول مىكشه.
مدل اميد حاجيلى چه جوريه؟
همين مدلى كه مىشنوين.
فقط همين؟ يعنى نمىخواى بالاتر از اين مدل پيش برى؟
چرا ديگه، مدل خودم، هر جورى كه خودم پيشرفت كنم. استايلش كاملاً دست خودمه، يعنى مدل خودمه، سعى مىكنم يه سرى چيزا رو با همديگه قاطى كنم، يه چيزى به وجود بيارم كه تا حالا نبوده. طورى كه هركى كارها رو مىشنوه، متوجه بشه اين كارهاى اميد حاجيليه.
تا حالا با كيا همكارى كردى؟
توى آلبوم خودم فعلاً با هيچكس، فعلاً كارامو دارم تنظيم مىكنم و مىسازم، كار هنوز به مرحلهاى نرسيده كه بخوام كسىرو به كار اضافه كنم.
اگه قرار باشه كه اضافه كنى، چه كسى رو در نظر دارى؟
هنوز نمىدونم.
امكان داره سيروان اضافه بشه؟
معلوم نيست. شايد سيروان هم مثل آلبوم قبلى يكى، دو تا كار انجام بده ولى هنوز قطعى نمىتونم بگم. بايد تصميم بگيرم كه براى كار چى لازمه. هنوز براى انتخاب زوده.
به نظر خودت فضاى كارتو مردم پذيرفتن؟
تنها راه براى فهميدن اين موضوع، كنسرته و توى كنسرت ديدم كه مردم كاملاً انرژى مثبت از خودشون نشون مىدن و اين خيلى برام خوب بود. كلاً موزيك لاتين درسته كه يه كم موزيك خاصيه، البته سبك من بيشتر پاپلاتينه ولى موضوع اينه كه چون اين موزيك ريتميكه و خيلى پرانرژى و اكتيوه، مردم دنبال اين چيزان، مخصوصاً توى كنسرت. به خاطر همين خيلى جواب مىده و فكر مىكنم مردم هم دوست دارن يعنى هرچى كه بيشتر مردم منو مىشناسن و بيشتر موزيكام رو گوش مىدن، احساس مىكنم بيشتر ارتباط برقرار مىكنن. يعنى شايد اينجورى نباشه كه بعضى از موزيكامو يك بار بشنوى و ارتباط برقرار كنى ولى هرچى كه مىگذره، چيزهاى خوب زيادى مىبينم. چون ما كه كليپ نمىتونيم بسازيم، به بهونه تصوير خيلى از موزيكا رو مىشه به خورد مردم داد و خيلى تأثيرگذارتره ولى خب وقتى ما اينو نداريم، پس چارهاى نداريم به جز اينكه بخوايم تراكها رو زياد كنيم و به زور بايد مدلشو به مردم بشناسونيم و اين خيلى بده. در صورتى كه شايد من الان با دو يا سه تا كليپ كار 40 تا تراك رو مىتونستم انجام بدم.
حرف از كليپ زدى، براى تبليغات كنسرت يك تيزر ساخته بودى، ايده خودت بود يا از جايى ايده گرفته بودى؟
ايده من و دوستام بود، همين بچههاى كافه هنر، تصميم گرفتيم اين تيزر رو بسازيم و سعى كرديم تبليغاتمون يهكم متفات باشه، حتى عكسى كه براى بيلبوردامون استفاده كرديم، از بين تعداد زيادى عكس انتخاب شد و بالاخره سادهترين عكس كه اون هم باز با بقيه فرق مىكرد رو استفاده كرديم. در مورد تيزر هم اينجورى شروع شد كه قرار شد بسازيم و تا اونجايى كه مىتونيم توى سينماها پخش كنيم ولى به خاطر اينكه دير به مجوز رسيديم، كارمون محدود به همون سالن اجرا شد. البته توى اينترنت هم اين كار پخش شد.
سعى كردين يه كنسرت خاص اجرا كنين، سواى اينكه به فكر سود كنسرت و نگران حضور مخاطب توى كنسرت باشين، چگونه اين اتفاق افتاد؟
من هميشه به اين موضوع فكر مىكنم، يعنى بيشتر از اينكه بخوام فكر سود قضيه باشم، هميشه دوست دارم يه كارى بكنم كه يه كم خاص باشه، كارى كه خودم دوست دارم نه اينكه كار خاصى باشه كه خودم دوست نداشته باشم. من براى مطرح كردن خودم كارى انجام نمىدم.
پس الگوى خاصى توى اين زمينه نداشتى؟
نه، در زمينه كنسرتم؟
كلاً.
خب، به هر حال هميشه يه چيزهايى هست كه آدم خودشو با اونا مىسنجه و چيزهايى كه گوش مىده، يه مقدار ملكه ذهنش مىشه. الگوى ايرانى كه به هيچوجه نداشتم ولى خب موزيكهاى خارجى و موزيكاى ارژينالى كه موزيك من به اونا نزديك باشه، بايد هميشه باشه تا بتونى پيشرفت كنى.
يه مثال مىزنى؟
كلوريو استفان. بعضى جاها ريكى مارتين، خيلىها هستن، بعضى جاها حتى سانتانا، موزيكهاى لاتين زيادى هستند كه من خودم سعى مىكنم يه جورى باشه كه مدل ايرانى اونا باشم.
يعنى نسخه دوم اونا باشى؟
نه، نه، مدل ايرانيش. چون ملودىهاى من يه كم حالت ايرانى داره، همين كه كلام ايرانى داره، نمىتونه نسخه دوم اونا باشه. مدل ايرانيه. اگه بخوايم يه كم ريزتر ببينيم، مدل اميد حاجيلى اوناست.
خب، اميد حاجيلى نشون داد مىشه فارغ از دغدغههاى مالى كه توى بچههاى موسيقى هست، يه كنسرت خوب با طراحى خوب، عكس خوب، استيج خوب، بليت خوب و استقبال خوب از مردم داد، چى كار كردى؟ اينو به بقيه تهيهكنندهها هم ياد بده. تو اولاً هم واسه خودت ارزش قائل شدى، هم واسه جامعه هنرى، هم موسيقى، چه جورى شد كه اين اتفاق افتاد؟
به نظر من مهمترين بخش قضيه برمى گرده به خود خواننده. چون در هر صورت خواننده است كه تصميم مىگيره، وقتى يه تهيهكنندهاى يه كنسرت مىخواد بذاره، بايد شرايطشو با خواننده بسنجه، خواننده بايد بدونه تهيهكننده مىخواد چى كار كنه. اگه قرار باشه كه فقط فكر اين باشه يه كنسرتى بذاره، خب اينو كه هركسى مىتونه انجام بده. يكى از مهمترين مسائلى كه من فكر كردم كنسرتم مثل بقيه نباشه، تجربه دوازده، سيزده سالهاى بوده كه با خوانندههاى مختلف روى استيج داشتم و مىديدم كه چه اتفاقاتى در كنسرتها مىافتاد. به خاطر همين دوست نداشتم اين اتفاق مثل بقيه كنسرتها بيفته چون واقعاً خودت هم مىدونى و سالها توى گروههاى مختلف بودى و ساز زدى، موزيسنى و خوانندهاى و مىدونى كه چه جورى قضيه. معمولاً كسى به اين فكر نيست و خيلى وقتها سليقهاى نيست كه بخواد اعمال بشه. مخصوصاً از طرف تهيهكننده. خب اين براى من خيلى حسن بزرگى بود كه مىديدم تهيهكننده من يعنى كسى كه دارى با اون كنسرت رو مىذارى باهاش همسويى. اونا دنبال اين نيستن كه فقط يه كنسرت با اميد حاجيلى بذارن و دنبال يه پولى باشن. در صورتى كه اين كنسرت اميد حاجيلى شايد ضرر هم مىداد چون من خواننده معروفى نبودم كه مطمئن باشن و بيان روى من سرمايهگذارى كنن. فهميدم دنبال اينن كه يه كار خاص بكنن و اين كار خاص، چيزيه كه خودشون هميشه مىگن و بارها گفتن كه فقط مىخوان اين كار رو با اميد انجام بدن. چون طرز فكر اونها با من يكيه. به خاطر همين من از همهشون ممنونم چون خيلى انرژى گذاشتن و كارى كه هيچ تهيهكننده ديگهاى كه نديدم تا حالا انجام بده رو انجام دادن. تهيهكنندههاى ديگه بيشتر به فكر سود كنسرت هستن كه البته حق دارن، با اين هزينههاى زياد، مجبورن به اين فكر كنن، چاره ديگهاى نيست ولى واقعاً تيم ما سعى كرد فارغ از اين حرفها يه كار خاص انجام بده. من به اين فكر مىكردم كه كسى كه پول مىده و مياد كنسرت رو مىبينه، از همون لحظه اول كه بليت رو مىگيره، حداقلترين چيزى كه نصيبش مىشه اينه كه مىتونه اون بليت رو يادگارى نگه داره. اين خيلى باارزشه كه مخاطب وقتى از سالن بيرون مىره، راضى باشه مخصوصا با اين هزينههاى زيادى كه پرداخت مىكنن كه اصلاً كم نيست.
مىخوام يه چيزى رو صادقانه بگى؛ اين كنسرت ضرر داشت؟
كنسرت ضرر نكرد ولى فكر نمىكنم سودى هم داشت.
يعنى ير به ير شد؟
تقريباً.
ولى يه كنسرت ماندگار در موسيقى پاپ اتفاق افتاد.
حداقل اينه كه براى خود من و براى كسانى كه اومدن اين اتفاق افتاد. چون من از خيلىها شنيدم كه براى اولين بار بود كه يه همچين كنسرتى توى ايران مىديدن و اين براى من خيلى ارزش داشت.
بعد از كنسرت يه سرى شايعات پيش اومد و طبق تجربهاى كه داشتم متوجه شدم اين كنسرت حتماً بايد كنسرت خوبى شده باشه. كنسرتى با فضايى متفاوت و استيج متفاوت، بليت متفاوت و... متوجه شدم اين شايعات بىدليل نبوده.
دقيقاً همينجوريه. مطمئن باش وقتى يه اتفاقى مىافته و هيچ حرفى راجع بهش شنيده نمىشه، هيچ كسى اون انرژى رو تو خودش نمىبينه كه بخواد چيزى بگه، ولى وقتى چيزى كه حرف و حديث توش زياده، مطمئناً يه چيزى داشته و من خيلى خوشحالم از اين اتفاق و هرچى اين حرف و حديثها بيشتر باشه، به نفع منه. حتى اگه چيزهای بدی بگن، بالاخره معلوم مىشه چون به هر حال من كنسرتهاى ديگهاى هم دارم.
اينكه گفتن تو ممنوعالفعاليت شدى بعد از كنسرت و حداقل ما ديديم هيچ دليلى براى اين اتفاق نبود، داستان چى بود؟
من نمىدونم، از اين شايعات كه زياده.
يعنى هيچ اتفاقى كه خارج از موازين باشه، نيفتاد؟
هيچى، بالاخره كنسرتى كه ما توى ايران داريم مىديم و من خودم سالهاست كه تجربه اجرا توى ايران رو دارم و كاملاً به شرايط واقفم و مىدونم كجا بايد به مردم انرژى داد و كجا بايد اين انرژى رو ازشون گرفت، هيچ چيزى نبود كه بخواد مشكلى ايجاد كنه و من الان دارم از شما مىشنوم و حدس مىزدم كه از اين حرفها پيش بياد ولى مهم نيست و كنسرت بعدىمون رو داريم برنامهريزى مىكنيم كه انشاءالله توى يه سالن بزرگتر، يه جاى بهتر، با تعداد مخاطباى بيشتر و بهتر و داريم تمام تلاشمون رو مىكنيم كه اين اتفاق بيفته.
اگه اين نوع كنسرتها به سوددهى نرسه، اميد حاجيلى همان روند قبلى رو پى مىگيره؟
من الان با اين كارهايى كه كردم، كار خودم خيلى سخت كردم چون اون كسى كه بار اول مياد كنسرت منو مىبينه و يه همچين چيزى مىبينه، توقعش بالا مىره. يعنى اينجوريه كه اون آدم از پول بليتى كه براى من داده، ممكنه بيشتر از اونو براى كس ديگهاى بده و بره يه كنسرت معمولى ببينه ولى اون آدم رو چون همونجورى قبول داره براش قابل قبوله ولى توى كنسرت بعدى من بايد بياد يه اجراى بهتر يا حداقل همسطح كنسرت اول من ببينه. پس كار رو براى خودمون خيلى سخت كرديم ولى مطمئن باش ما تمام تلاشمون رو مىكنيم كه هم به سوددهى برسه، هم اينكه اين يه فرهنگ باشه و هم اينكه يه كارى بكنيم كه باز مخاطب يه چيزى واسه ديدن داشته باشه. يعنى من تمام طرز فكرم اينه.
راجع به گروه اركسترت هم كه اون شب باهات بودن، صحبت مىكنى؟
يه گروه 18 نفره بوديم كه اصلاً تعداد كمى هم نبود براى اين مدل موزيكى كه من اجرا كردم. بچهها همه از بهترينها
بودن و واقعاً من ازشون ممنونم، تكتك اونها براى خودشون توى موسيقى وزنهاى هستن و به بهترين حالت ممكن كار من رو اجرا كردن. البته زمان زيادى براى تمرين گذاشته بوديم و بچهها هم لطف كردن و با حوصله سر تمرينها اومدن. ولى چون موزيك من پاپ متعارفى كه تو جامعه هست، نيست، يه كم كارمون سختتر بود ولى خب نتيجهاش عالى شد.
با اين تعاريفى كه كردى، تهيهكننده بعدى كنسرتت هم بچههاى كافه هنر هفت هستن؟
داريم برنامه ريزى كنسرت بعدى رو هم با همين بچهها مىكنيم. چون همونطور كه گفتم سليقهام يه كم خاصه و اينكه سختپسند و وسواسى هم هستم، يعنى با توجه به اينكه مطمئن بودم بچههايى كه سر كارها بودن، كارشون رو به نحو احسن انجام مىدن، با اين حال خودم تا آخرين لحظه دوست داشتم ببينم كارها چهجورى پيش مىره. به خاطر همين فكر مىكنم فعلاً بهترين گزينه همين بچههاى كافه هنر هفت هستن. چون همونطورى كه گفتم سليقهها و طرز فكرمون با هم يكيه و براى اونا هم مهمه كه كار خوب انجام بدن.
براى كنسرتت اسپانسر هم داشتى؟
بله. عطر بيك يكى از اسپانسرها بود، رستوران «تی تو» ، هرنس موسسه زبان و مجله نسيم هراز ديگر اسپانسرهاى كنسرت بودن.
با توجه به اينكه براى خوانندهها اجازه نصب بيلورد نمىدن، تو چطور تونستى از اين روش براى تبليغ استفاده كنى؟
توى اون دوره از شانس من اجازه نصب بيلبورد داده بودن ولى ظاهراً الان ديگه اين اجازه رو نمىدن. به لطف تهيهكننده تعداد بيلبوردها هم كم نبود، زياد بود. ما حتى توى DEL هاى دو طرف پاركوى هم تيزر گذاشته بوديم و اين حجم تبليغاتى خيلى خوبى كه تهيهكننده درنظر گرفته بود و تبليغات هم همونطور كه مىدونين، مهمترين مسأله است.
چند سانس اجرا داشتى؟
سه سانس. يعنى بيشتر كه اجازه ندادن.
سه سانست سالن پر بود؟
خدا رو شكر بله. البته من خودم فكر نمىكردم اينقدر استقبال بشه.
با توجه به حجم تبليغاتى كه كردى، براى اين كار سالن كوچيك نبود؟
تازه حجم تبليغاتى ما دو برابر اين چيزى بود كه شما ديديد، ولى به خاطر اينكه يه كم دير دنبال كارهاى مجوز و... رفتيم، ما برنامهريزىمون اين نبود كه براى اين كنسرت تبليغ كنيم بلكه برنامهريزى ما اين بود كه براى اميد حاجيلى و كنسرتش تبليغ كنيم. يعنى يه جورى كه تو ذهن اون كسى كه كنسرت بعدى من رو مىخواد بياد، وقتى يه جا اميد حاجيلى رو ديد، واسش آشنا باشه و بدونه كه اونو ديده. پس ما برنامهريزى درازمدت كرده بوديم.
آلبومهاى زيادى به بازار اومده، با توجه به اينكه سختپسندى، كدومشون بيشتر مورد توجهات قرار گرفته؟
حقيقتش مدتهاست خيلى پيگير نيستم يعنى اصلاً يه جوريه كه نمىرسم پيگير اين قضيه باشم كه ببينم چه آلبومهايى بيرون اومده و به طور اتفاقى اونايى كه دستم مىرسه، گوش مىدم.
بين اتفاقيا كه گوش دادى، كدومشون رو مىپسندى؟
بين اتفاقيا آلبوم دور و برىهامو شنيدم مثلاً آلبوم ايمان قياسى، سيروان خسروى، «داركوب» كه به تازگى اومده، راستش متأسفانه خيلى پيگير آلبوم گوش دادن نيستم.
هنوز با گروه داركوب همكارى مىكنى؟
بله، داركوب كه در اصل گروه خودمونه.
به عنوان يكى از اعضاى اصلى، راجع به آلبوم «داركوب» توضيح مىدى؟
آلبوم «داركوب» يه كم مدلش فرق مىكنه يعنى سيستم داركوب يه كم از حالت پاپ خارجه. بيشتر يه آلبوم «پركاسيو» كه شايد هركسى خوشش نياد ولى خب تراكهايى هم داره كه خيلىها خوششون اومده. يكى از بزرگترين حسنهاش اينه كه ريتممحوره و موزيك ريتميك اصولاً مورد توجه مردم قرار مىگيره. البته ما قبل از آمدن آلبوم، چند كنسرت داديم و بررسى كرديم و ديديم كه سليقه مخاطب چه جوريه و چى رو بيشتر مىپسنده و همايون نصيرى سالهاست براى اين آلبوم زحمت كشيده و فكر مىكنم آلبوم بعدى داركوب خيلى بهتر باشه. يعنى مخاطب عام هم مىتونه باهاش ارتباط برقرار كنه. كلاً شايد اين آلبوم «داركوب» براى موزيسينها شنيدنىتر باشه تا مردم عام ولى با اين حال همونطور كه گفتم، چند قطعه عامپسند هم توش وجود داره.
فضاى داركوب چقدر با فضاى لاتينى كه تو كار مىكنى، تفاوت داره؟
از يه جنبههايى خيلى به هم نزديكه، جفتش ريتممحوره ولى موزيك من يه كم هارمونيش فرق مىكنه، باكلامه، سيستم خوندن و ملودى كه سعى مىكنم اجراش كنم، يه كم فرق مىكنه به خاطر همين خيلى شبيه هم نيست ولى زياد هم جدا از هم نيست. ريتمهامون هم تقريباً به هم نزديكه. ريتمهايى كه همايون استفاده كرده، در موسيقى لاتين هم وجود داره ولى با اين حال همونقدر كه مىتونه شبيه هم باشه، مىتونه با هم متفاوت هم باشه.
با توجه به اينكه در حال حاضر محصولات فرهنگى در سوپرماركتها هم عرضه مىشه، چرا آلبوم «داركوب» با اين شرايط پخش نشد و پخش خوبى هم نداشت؟
چون «داركوب» سوپرماركتى نيست، شايد اگه توى سوپرماركتها هم بود، فروش بيشترى داشت ولى مدل آلبوم داركوب مدلى نيست كه سوپرماركتى باشه، يعنى لول آلبوم اونجورى نيست چون اگه دقت كرده باشين كلاً يه مدل بيشتر از آلبوم داركوب چاپ نشد و آلبومش هم با بستهبندى شيشهاى كه قيمتش هم بالاتر از بقيه سىدىهاست، توليد شد چون هم براى همايون و هم براى ما لول كار مهم بود وگرنه ما هم مىتونستيم از همين قابهاى معمولى بزنيم كه توى سوپرماركتها وجود داره و فروش بيشترى بكنيم.
چرا اينقدر تايم برگزارى كنسرتهاى «داركوب» تغيير مىكنه؟
بله، متأسفانه از اين شرايط خيلى براى داركوب پيش اومده. ما پيگيريم ولى خب متأسفانه شرايط جوريه كه تا آخرين لحظه نمىدونيم چه اتفاقى مىافته.
قصد برگزارى تور شهرستانها براى خودتون ندارين؟
چرا، منتظر شرايطش هستيم.
شرايطش چيه؟
شرايطش داشتن تهيهكنندهاى هست كه اولاً بخواد اين كنسرت رو بذاره و اسپانسرى كه ازش حمايت كنه.
مگه كافه هنر هفت، كاراى شما رو انجام نمىده؟
چرا، ولى ما اول بايد يه كنسرت ديگه توى تهران برگزار كنيم تا ببينيم شرايط چه جوريه. اصولاً من آدم جوزده و توهمى نيستم. بايد ببينم چقدر مخاطب دارم. اصلاً اگه شهرستانى برم، كسى منو مىشناسه يا نه. چون بدون داشتن كليپ، نمىشه تعداد مخاطب رو تخمين زد. وقتى كليپ دارى، تو خيابون همه تو رو مىشناسن ولى وقتى اين امكان وجود نداره، رفتن به شهرستان در حال حاضر ريسكه. من پلهپله پيش می رم تا ضررى متوجه من نشه.
يه كم برگرديم به عقب؛ از كى روى استيجى اميد؟
خيلى وقته، دقيقاً نمىدونم ولى فكر كنم حدود 15 14 ساله. خيلى زود شروع كردم، اولين گروه پاپى كه شروع كردم گروه چنگيز حبيبيان بود. يادمه تو اركستر چنگيز حبيبيان، من هنرستانى بودم، حتى نزديك بود به خاطر اينكه دارم توى گروه پاپ ساز مىزنم، منو از هنرستان بيرون كنن. اولين دستمزدى كه گرفتم ده هزار تومن بود. اولين دههزارتومنى كه گرفتم، خيلى بهم چسبيد.
بعد از چنگيز حبيبيان، با چند تا خواننده كار كردى؟
دقيقاً نمىدونم ولى تقريباً با همه خوانندههاى خوبمون كار كردم. با همه نوازندگى كردم ولى تقريباً 4 سال با (ناصرعبداللهى) بودم. با عليرضا عصار بودم، با رضا صادقى نزديك سه سال رهبر اركسترش بودم، ساز هم مىزدم، با على لهراسبى كه هنوز هم كار مىكنم، با حميد حامى، خشايار اعتمادى و... كار كردم.
توى يكى از مصاحبههاتون گفته بوديد ديگه حاضر نيستيد با رضا صادقى كار كنيد؟
بله، چون يكسرى اتفاقات باعث شد من از گروه جدا شم. به خاطر همين ديگه امكان نداره دوباره بخوام با رضا صادقى همكارى كنم. به قول معروف مىگن آدم دو بار از يك سوراخ گزيده نمىشه. بعد يك بحث ديگهاى هم كه هست، اينه كه آدم وقتى خودش خواننده مىشه، شرايط متفاوت مىشه و كلاً ديگه زياد نمىشه وقت براى اين كارها گذاشت، چون آدم از كار اصلى خودش عقب مىمونه. من قبول دارم موزيسينم و نوازندهام ولى بايد يك مقدار روش كاريمو تغيير بدم. هرچند بعضى وقتها نه نمىشه گفت چون به هر حال بعضىها دوستانتن، آشنا هستن.
مشكل از شما بود يا از رضا صادقى كه اين جدايى پيش اومد؟
در هر صورت مشكل دوطرفه بوده، هم من يه سرى مشكل داشتم هم رضا.
سيروان خسروى اعتقاد داره كه رضا صادقى در كار حرفهاى برخورد نمىكنه. تو هم باهاش همعقيدهاى؟
بله، كاملاً با سيروان همعقيدهام. يكى از دلايلى كه اين اتفاق افتاد، اين بود كه من توى كار خيلى انرژى مىذاشتم. خيلى با جون و دل كار مىكردم و براى كار دل مىسوزوندم ولى نتيجه چيز ديگهاى مىشد و به اين نتيجه رسيدم كه اشتباه فكر مىكردم. البته بايد بگم كار من هم حرفهاى نبود، چون بيش از حد دل مىسوزوندم و كار رضا هم اصلاً حرفهاى نبود.
اون زمان كه به عنوان نوازنده روى استيج مىرفتى، فكر مىكردى يه روزى خودت هم به عنوان خواننده براى مردم برنامه اجرا كنى؟
نه، هيچ وقت خودمو به عنوان خواننده روى استيج تصور نكردم.
پس چه اتفاقى افتاد كه خواننده شدى؟
من از قديم خوانندگى مىكردم، من تمام كارهايى كه مىساختم، روش به عنوان شاهد مىخوندم. يادم مىياد اون زمان كه بتهون چهارراه ولى عصر بود، كارامو روى واكمن ضبط مىكردم و مىرفتم اونجا با بچهها گوش مىداديم، اونا هم استقبال مىكردن، همينجورى شروع شد. كمكم به اين نتيجه رسيدم كه چرا اون كارهايى كه دوست دارم رو خودم نخونم چون كارهام مخصوص خودم بود و كسى زياد نمىتونست اين فضا رو بخونه و خودم ديدم بهترين حالت اينه كه خودم بخونم و اين استارت آلبوم الگرو بود كه هفت، هشت سال طول كشيد.
چرا سبك لاتين رو انتخاب كردى؟
اول به خاطر اينكه خيلى اين سبك رو دوست دارم و نوع سازى هم كه مىزنم، بىتأثير نبود چون هم يه كم درامز مىزنم، يه كم پركاشن مىزنم و هم ترومپت. به هر حال اين سازها همه توى فضاى لاتين وجود داره، كلاً لاتين، موزيكى است كه قلقلكم مىده و در هر شرايطى 4 صبح، 5 صبح وقتى يه موزيك خوب لاتين گوش مىدم، حالم از اين رو به اون رو مىشه. بعضى وقتها احساس مىكنم تو زندگى قبليم آمريكاى جنوبى بودم.
همانطور كه مىدونى موزيك لاتين خيلى شاده و غير از اون بيشتر طنزه، فكر نمىكنى مردم ايران با اين فضا غريبهاند؟
بله، باهاتون موافقم، به هر حال اين فرهنگى كه توى ما هست و كلاً مردم ايران با شادى زياد ميونهاى ندارن، علتش هم اينه كه اين فضا در كشور ما شناور نيست و ما عادت كرديم كه ناله بشنويم. در كشورى كه همه ناله مىكنن، بهتره يك نفر هم بياد كه اين فضا رو بشكنه چه اشكال داره. البته در مورد موسيقى اين اتفاق در كشور ما بيشتر مىافته. اصلاً چون همه فضاى موسيقى ما غم بود، من احساس كردم بايد يه كار خاص انجام بدم.
خب، بالاخره يكى اومد كه يه فضاى جديدى رو به موسيقى ما معرفى كرد. از اين بابت ما هم خوشحاليم چون ما هم ديديم و هم شنيديم كه مردم اميد حاجيلى و سبك كارىشو پسنديدند.
بله، من هم خوشحالم با اينكه خيلى ريسك بزرگى بود، شايد هر خوانندهاى حاضر به انجام چنين كارى نشه، چون تو موسيقى پاپ ما همه منتظرن ببينن چه اتفاقى پيش مىياد يا چه سبكى مىگيره، بعد اون كار رو انجام بدن. اين خيلى اتفاق بديه ولى من اين كار رو نكردم و چيزى كه دوست داشتم و انجام دادم، اين برام جذابتر بود كه ببينم بعد از اين كار چند نفر با من همسو مىشن. به خاطر همين نتيجه كار مثبت بود. كار من فضاى خاصى داشت كه مردم هم مىتونستند با اون ارتباط برقرار كنن چون شاد بود، ريتميك بود و اين خيلى توى ذهن مردم تأثير مثبتى گذاشت و اين هم شانس من كه لاتين اين خاصيت رو داره.
دوست دارى با خواننده ديگرى همخوانى كنى؟
بله، بدم نمىياد، به شرطى كه فضاى كاريمون به هم بخوره. البته من نيازى به اين ندارم كه با خواننده معروفى اين كارو انجام بدم و در صورتى همخوانى مىكنم كه صداى اون كسى كه مىخواد باهام بخونه به كار و فضاى كار من بخوره.
راجع به كارى كه با رضا صادقى خوندى برامون مىگى؟
بله، به هر حال اون زمان ارتباط خوبى بين من و رضا صادقى بود و رضا خواست اون كارو با هم بخونيم و خونديم. من هم خب، كارهاى زيادى براى رضا انجام دادم، هم توى آلبومش، هم توى كنسرتهاش.
در آلبوم «الگرو» كدام قطعه بيشتر مورد توجه خودته؟ يا كدوم تراك بيشتر مورد توجه مردم قرار گرفته؟
فكر كنم «براى عاشقى ديره» از همه بيشتر جواب داد چون قبل از آلبوم به صورت تكتراك روى اينترنت اومد و بيشتر شنيده شد. توى كنسرت هم دو تا از كارهايى كه مورد استقبال قرار گرفت، يكى همين «براى عاشقى ديره» بود، يكى هم «بوم بوم».
بعد از آلبوم يا بعد از كنسرتى كه داشتى، پيشنهاد اجراهات بيشتر نشد؟
چرا شد، براى اجرا چند پيشنهاد داشتم حتى براى برگزارى كنسرت در تهران هم اين پيشنهادات بود ولى خب همونطور كه گفتم، چون كار ما خيلى سخت مىشد، براى كنسرت دوم ترجيح دادم با بچههاى كافه هنر كار كنم. چون با هم بعد از اجرا بيشتر هماهنگ شديم و همديگرو بهتر مىفهميم و اعتقاد دارم بايد با همين گروه پلهها رو دونه دونه بالا بريم.
تو تيتراژ هم خوندى؟
تيتراژ هم خوندم بله، دو تا بود كه يكى گزينه جوان كه از تلويزيون پخش مىشد و يكى هم فضانوردان كه به صورت سىدى به بازار اومد. البته براى گزينه جوان دو كار ساختم كه اولين كار براى قسمت اول اين برنامه ساخته شد و براى سرى جديد هم يك تيتراژ جديد ساختم.
چى شد در كليپ كار خودت بازى كردى؟
اين پيشنهاد احسان عليخانى بود چون كلاً احسان تمام اين اتفاقات رو رقم زد. به من گفت گزينه جوان براى تيتراژ برنامه خواننده مىخواد، من هم تو رو پيشنهاد دادم. براى كليپ هم ديدم چون اسم من به عنوان خواننده نمىخوره، به پيشنهاد احسان گوش كردم و اين كارو انجام دادم.
اميدجان، اگه بخواى از كسانى كه براى كنسرتت زحمت كشيدن، تشكر كنى، چه كسانى رو مىگى؟
من اول از بچههاى كافه هنر هفت مخصوصاً شهرزاد سخنسنج تشكر مىكنم چون خيلى براى استيج و همه كارها زحمت كشيد. از امیرحسام طوطيايى و همه بچهها كه شبانه روز زحمت مىكشيدن، از پونه ميرلو كه صميمانه روى پيراهن بچهها عكس سازشونو نقاشى كرد، از اعضاى گروهم؛ همايون نصيرى، آرش مقدم، رضا تاجبخش، آرش سعيدى، نيما رمضان، اميرميلاد نيكزاد، حسین شريفى، مجيد تركاشوند، كاميار ماندگاريان، سروش عمومى، شهرزاد سخنسنج، سارا نائينى، بهناز سخنسنج، كامران امام، مسعود عبدالرحمان، مجيد گراميان و آرش صميمى كه نوازنده مهمان بود، مسعود حميدى خواننده مهمان و فيروز عزيز، عليرضا لطيفيان، رامیر اولادى، برمك كنىفر عزيز و احسان حاجيان واقعاً تشكر مىكنم.
حرف آخر؟
اميدوارم يه شرايطى پيش بياد كه كلاً سطح موزيكمون بالا بره، البته احساسم مىگه هيچ وقت اين اتفاق نمىافته ولى آرزو بر جوانان عيب نيست.
منبع:
اتفاق نو
تاریخ انتشار : چهارشنبه 24 شهریور 1389 - 00:00
دیدگاهها
با فریاد مشکی کاملا موافقم..
هر کسی باید کار خودش رو بکنه.. مردم ما خودشون میدونن کی چه کارست و کی کارشو بلده کی بلد نیست.
توی همه جای دنیا همه ی هنرمندا پشت همن و هوای همو دارن اما اینجا همه منتظر بیانیه و کوبوندن همدیگه هستن.
برید حرفه رضا صادقی از کسانی بپرسید که بدونن موسیقی با
کدوم س مینیویسن
تو اصلا کی هستی که بخوای با سلطان کار کنی یا نکنی و اصلا کسی نیستی که بخوای راجع به ایشان حتی نظرم بدی...
خیلی ها برای اینکه معروف بشند یه جورایی خودشون را به سلطان چسبوندند.تو هم یکی از اونها...
برو بچه....برو...اندازه ی این حرفها نیستی هنوز...
گزارش تصویری از آخرین مراحل تمرین گروه علیرضا عصار برای انتشار آلبوم جدید را بر روی سایت رسمی عصار به نشانی www.alirezaassar2.com ببینید
منتظر بازدید و نظرات خوبتان هستیم
امید حاجیلی کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام ما هم کلا با سیروان موافقیم.
EshghasT omid hajili
امید حاجیلی نمیدونه موسیقی رو با کدوم س مینویسن ؟
کسی که کارشناسی ارشد موسیقی داره ؟!
کاری به اینکه چی گفته و کارش در چه سطحی هستش ندارم اما اینو همه میدونن که امید حاجیلی یه نوازنده ی توانا هستش و گزینه ی اول کنسرتا و آلبوما هستش.
اما بحث کاراش و آلبومی که خودش داده به کل جداست چون کاری رو که خودش دوست داره رو انجام داده و سلیقه ی دیگران واسش مهم نیست که همین باعث شده زیاد دیده و شنیده نشه.
من کاملا موافقم.خواننده ای که به فالش خونی خودش اعتراف میکنه و افتخار میکنه فالش خونه نخونه بهتره..
2...اینکه اقای سیروان تنظیمهای خوبی دارند اما نباید وارد خوانندگی شوند
نظرت واسه خودت مهمه!!
آقای بی نام سلطان مشکی گفت : هر کی میتونه با فالش خوندن نظر هواداراش راضی کنه اگه میتونه بخونه
پس زیادی تو کاری که سر رشته نداری نظر نده
امید حاحیلی از وفتی که آهنگ برای عاشقی دیره پر شد یه کم بین مردم شناخته شد.این کار هم چون باصدای رضا صادقی همراه بود پر شد.در نتیجه دلیل این اندک شهرتی که امید حاجیلی پیدا کرده شهرت و محبوبیت رضاصادقی بوده و به لطف صدای رضاصادقی معروف شد.پس بهتره حق نمک رو ادا کنه و این قدر نمک نشناس نباشه.
من خودم از کارای امید حاجیلی خوشم میاد و به نظرم کارش جدیده، ولی محبوبیت خیلی بالاتز از شهرته.با این همه غرور و منم منم و خود بزرگ بینی کاذب نمیشه به محبوبیت رسید و آدم با این همه خود شیفتگی و غرورهرچقدر هم که اوج بگیره بالاخره با مخ سقوط میکنه.آخه خواننده تیتراژگزینه جوان که نباید این همه توهم و خود شیفتگی داشته باشه اونم وقتی که مجبور شه برای اینکه مردم بشناسنش و بفهمن که کی این تیتراژ رو خونده بیاد و تو اون تیتراژ ضعیف و سطح پایین بازی کنه .
همونقدر که رضا فالش و با حس زیبا میخونه
سیروان درست و بی روح میخونه
رضا+سیروان=وایسا دنیا
آقای حاجیلی رضا صادقی خیلی بزرگتر از اونه که تو و امثال تو بتونن راجع بهش صحبت کنن.
کار سیروان به جایی رسیده که تو تصمیم بگیری باهاش کار کنی یا نه؟!
بچه آخه تو با چه اعتماد بنفسی درباره رضا صادقی اظهارنظر می کنی....
کارهای آقای حاجیلی قابل احترام هستند.ایشون سبکی رو در ایران کار میکنن که کمتر به آن پرداخته شده و جنس موسیقی متفاوتی رو با نبض بازار پاپ این روزها ارائه میدهند.امید درس موسیقی خوانده وزحمت زیادی کشیده تا به اینجا رسیده و این نباید به اشتباه،از طرف بقیه دوستان به غرور تعبیر شود..به شخصه دراطرافم با این که موسیقیدان نیستم افراد زیادی را می شناسم که به این نوع موسیقی علاقه داشته و پیگیری هم میکنن.هر هنرمندی شخصیت خودش را دارد ومطمئنا برای سایر همکارانش هم احترام قائل است..امید هم از این قاعده مستثنا نیست.
امید حاجیلی سعی نکن با حواشی شهرت بدست بیاری
سعی نکن با اسم دیگران خودت نشون بدی
سلطان مشکی با احساسترین صدارو داره
رضا صادقی که دورش تموم شد دیگه دو سه سال پیش رو بورس بود الان نه محبوبیت انچنانی داره نه البوماش فروش میکنه
امید حاجیلی واقعا فوق العادست کارش به خصوص تو کنسرت ها به تنهایی میتونه یه کنسرت اداره کنه
ببخشید.....مدل جدیده؟؟؟؟؟؟؟؟جدیداادم هایی که تاحالا اسمشون هم شنیده نشده تصمیم می گیرن با اسطوره تنظیم کار کنن یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شک دارین ؟ برین بیوگرافیشو بخونین ...
از حرفش خوشم نیومد ... ولی ایشونو از لحاظ موسیقی کم نبینین ...
ضمن این که اصلا کاراشو دوس ندارم ...
فقط محسن یگانه ... فقط محسن چاووشی
متاسفانه همه هنرمندا کارشون شده که بیان و از همدیگه انتقاد کنن تا توجه یه سری رو به خودشون جلب کنن.
دوستان عزیز، سعی کنید به وسیله اخلاق و هنرتون محبوبیت به دست بیارید، نه با کوبیدن دیگران.
در هنر و توانایی های امید حاجیلی هیچ شکی نیست. حتی یادمه چند سال پیش که رهبری ارکستر رضا صادقی رو بر عهده داشت، چقدر حرفه ای و پر انرژی بود. اما نمیدونم چرا دوست داره همش از رضا صادقی بد بگه.
جالبه تا حالا دو سه بار مصاحبه کرده و تو همش از رضا صادقی انتقاد کرده! و این معنی نداره.
بهتره هنرمندا از هم حمایت کنن تا هوادارا هم از اونا...
( از همه ی دوستان عزیز و هوادارای خوب سلطان مشکی خواهش می کنم که فقط درباره رضا صادقی نظر بدن و خدای ناکرده عصبانی نشن. )
موج مشکی 2 / اتحاد مشکی پوشان
www.mojemeshki.blogfa.com
تشکل اینترنتی حمایت از رضا صادقی و آلبوم یادگاری
این بابا کی هست که به خودش اجازه میده راجع به رضا صادقی نظر بده ؟؟؟
اینکه شما اسم اسم امید حاجیلی رو نشنیدین دلیل بر این نمیشه که امید کسی نباشه!
موثعی که رضا صادقی داشت توی رستورانای کیش گیتار میزد امید موزیک ححرفه ای کار میکرد
الانم آقای صادقی همه زیبایی کنسرتهاشو از امید داره... و سیروان
چه جالبین شما!
اگر جنابعالی حرفه ای بودید رضا صادقی شمارو از گروهش بیرون نمیکرد رضا صادقی یک خواننده کاملا حرفه ای است این رو بار ها به مردم ثابت کرده
ببین سعیدح.ز از کسی طرفداری کن که ارزش داشته باشه.......
اصلا تمام حرف های تو درست ........ولی درسته این اقایی که ازش طرفداری می کنی اینجوری حرف بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه گفتم بازم میگم امید حاجیلی به آقای صادقی مدیونه و دینشم ادا میکنه حتما....
امید حاجیلی موزیسین خوبی است اما این دلیل نمیشه به اقای صادقی توهین کنه اقای صادقی یکی از حرفه ای ترین خواننده های ایرانه حاجیلی فقط کافیه به ارکستر رضا حال توجه کنه تا بفهمه حرفه ای یعنی چی وقتی که رهبر ارکستش بهنام ابطهیه ونوازندگانی چون پیام تونی مسعود همایونی حسین شریفی و... دیکه نیازی به تو نداره
khili khosh tipeeeeeeeeeeeeee bahaleeeeeee
افزودن یک دیدگاه جدید