همون طوری که انتظار هم می رفت سبک آلبوم با آلبوم "خاطرات مبهم" به شدن تفاوت دارد و به حق باید گفت "ساعت 25 شب " ، "ساعت فراموشی" و " ساعتا خوابن" یک سه گانه واقعی به لحاظ نزدیکی سبک آهنگ ها و ترانه هاست.
شاید اگه تیزر ها و سه ترک زودتر از انتشار رسمی منتشر نمی شدند آلبوم خیلی غافلگیرتر به نظر می رسید. یزدانی تقریبا هرکاری کرده تا همه سلیقه ها رو جذب کند. حتی کسانی که با سبک خوندن و یا صدای یزدانی ارتباط برقرار نمی کنند قطعا از ترک "مهتاب تو فانوس" نمی گذرند. رضا یزدانی خیلی خوب بلد است مخاطب عام را با چاشنی نوستالژی و مضامین عاشقانه همزمان با فاصله گرفتن از موزیک راک راضی نگه دارد. کاری که در "مهتاب تو فانوس" و "نوستالژی"به خوبی انجام شده.
ساعتا خوابن شاید برای طرفداران معمولی یزدانی و آنهایی که صرفا او را با"تهران طهران" می شناسند تا همینجا ختم می شود و نهایتا شاید"نقش اول" کمی قلقلک شان دهد.
اما کسانی که کمی بیشتر موزیک یزدانی را دوست دارند در همان دقایق اول شیفته " هذیون" می شوند. اوج و فرود ها و عاشقانه فوق العاده ای که از جز یزدانی نمی شود انتظارداشت. تعابیری نظیر "بزار دنیا بی عاطفه بودنو رو فرق سرش حلوا حلوا کنه " یا " تو یه تعریف جدیدی از یه مفهوم قراضه" فقط و فقط در کارهای یزدانی قابل شنیدن است. حساسیت یزدانی در انتخاب ترانه ها به شدت به چشم می آید. به کار گرفتن 10 ترانه سرای مختلف در یک آلبوم گویای همین حساسیت است اگرچه این لزوما کیفیت بالای کار را تضمین نمی کند.
ترک های نوستالژیک در "ساعتا خوابن" کم نیستند اما "تهران گردی" و حتی " تحویل سال" فقط آنهایی را جذب می کنند که از خاص بودن یزدانی به شعف می آیند. فلامینکوی "تحویل سال" ما را به یاد "ببار برایم" در "ساعت فراموشی" می اندازد که البته این بار شاید خلاقانه تر به کار گرفته شده است. ریتم و ترانه" تهران گردی" خیلی خوب انتخاب شده اما سبک اونقدر خاص است که هرکسی نتواند ان را زیاد گوش کند. شاید هیچ کس جز یزدانی جرات انتخاب همچین ترانه هایی را ندشته باشد. حالا دیگر یزدانی به سختی راضی می شود که جز ترانه سپید را برای کارهایش انتخاب کند. این سنت شکنی را او سال هاست که آغاز کرده و بی شک رضایت طرفدارانش هم او را به این سمت سوق داده و جایگاهش را تثبیت کرده است.
" قبولم نمی کند" از ترک های محبوب آلبوم خواهد بود. ریتم حماسی آن ما را به یاد "حرف آخر" در "خاطرات مبهم" و "داغ" در "ساعت 25 شب" می اندازد. جنس ترانه و سبک اجرای یزدانی و موزیک مناسبش خروجی غوق العاده ای داشته است. شاید هیچ کس مثل او نمی داند چطور بایدواژه هایی چون " عریان" ، "عطش" و "سراب"را در یک مضمون عاشقانه تلفظ کند.
"عشق پستمدرن"، "قوی سیاه" و "دیوونه"اصلا شبیه یک آهنگ عاشقانه نیستند. یزدانی می خواهد بفهماند تعریف ما از عاشقانه ناقص است. او تقریبا هرچه می توانسته ریسک کرده و هر سبکی را با عاشقانه های خودش تلفیق کرده تا بگوید واقعا خاص است. "عشق پست مدرن" پر از واژه است که آنرا شبیه رپ کرده و روی یک موزیک خشن که البته گاهی تلطیف می شود. او می خواهد حتی سلیقه طرفداران دو آتیشه اش را به چالش بکشد و به سلیقه خودش نزدیک کند.
یزدانی "قوی سیاه" و "دیوونه" را پاسخی به کسانی می داند که او را از راک جدا می دانند. این بار متال را هم وارد گود کرده تا بگوید به حق سلطان راک ایران لقب گرفته است. افکت های وکال در "دیوونه" کمی تو ذوق می زند اما به هر ترتیب این دو ترک مخاطبانش را خیلی زود پیدا خواهد کرد. موزیک" قوی سیاه" نیز به انصاف بدعتی در کارهای او به شمار می رود.
تا اینجای کار ظاهرا آقای خاص موسیقی ایران تقریبا هرکاری دلش خواسته در آلبوم جدیدش کرده اما او خوب بلد است طرفدارانش را حفظ کند. شاید شنیدنی ترین ترک های این آلبوم "یخبندونای قطبی چشمات" ،"هنوزم دلم برات تنگ می شه" و "هذیون" باشند که یادآور سبک محبوبش در آلبوم های پیشین نیز هستند. در هر سه ترک از عنصر خاصی استفاده شده که همان دفعه اول مخاطب را جذب می کند. این عنصر خاص تغییر سبک اجرا و مکث موزیک در ترجع بند است که معمولا جهت تاکید بر آن استفاده می شود اما یزدانی به خوبی آن را تلفیق می کند. گویش و اجرای "هزار تا ترانه، هزار تا سکوت ..." همراه با مکث موزیک در "هذیون" و "من شک ندارم نمیای ..." در " هنوزم دلم برات تنگ می شه" و همینطور نحوه اجرای ترجع بند در"یخبندونای قطبی چشمات" ستودنی است.
"بی منطق" نیز از کارهای شنیدنی آلبوم است اما زمان آن خیلی طولانی است. اساسا ساعتا خوابن یک آلبوم 72 دقیقه ای و نسبتا بلند است و می توان آن را از نقص های کلی آلبوم به شمار آورد.
همون طوری که انتظار هم می رفت سبک آلبوم با آلبوم "خاطرات مبهم" به شدن تفاوت دارد و به حق باید گفت "ساعت 25 شب " ، "ساعت فراموشی" و " ساعتا خوابن" یک سه گانه واقعی به لحاظ نزدیکی سبک آهنگ ها و ترانه هاست.
شاید اگه تیزر ها و سه ترک زودتر از انتشار رسمی منتشر نمی شدند آلبوم خیلی غافلگیرتر به نظر می رسید. یزدانی تقریبا هرکاری کرده تا همه سلیقه ها رو جذب کند. حتی کسانی که با سبک خوندن و یا صدای یزدانی ارتباط برقرار نمی کنند قطعا از ترک "مهتاب تو فانوس" نمی گذرند. رضا یزدانی خیلی خوب بلد است مخاطب عام را با چاشنی نوستالژی و مضامین عاشقانه همزمان با فاصله گرفتن از موزیک راک راضی نگه دارد. کاری که در "مهتاب تو فانوس" و "نوستالژی"به خوبی انجام شده.
ساعتا خوابن شاید برای طرفداران معمولی یزدانی و آنهایی که صرفا او را با"تهران طهران" می شناسند تا همینجا ختم می شود و نهایتا شاید"نقش اول" کمی قلقلک شان دهد.
اما کسانی که کمی بیشتر موزیک یزدانی را دوست دارند در همان دقایق اول شیفته " هذیون" می شوند. اوج و فرود ها و عاشقانه فوق العاده ای که از جز یزدانی نمی شود انتظارداشت. تعابیری نظیر "بزار دنیا بی عاطفه بودنو رو فرق سرش حلوا حلوا کنه " یا " تو یه تعریف جدیدی از یه مفهوم قراضه" فقط و فقط در کارهای یزدانی قابل شنیدن است. حساسیت یزدانی در انتخاب ترانه ها به شدت به چشم می آید. به کار گرفتن 10 ترانه سرای مختلف در یک آلبوم گویای همین حساسیت است اگرچه این لزوما کیفیت بالای کار را تضمین نمی کند.
ترک های نوستالژیک در "ساعتا خوابن" کم نیستند اما "تهران گردی" و حتی " تحویل سال" فقط آنهایی را جذب می کنند که از خاص بودن یزدانی به شعف می آیند. فلامینکوی "تحویل سال" ما را به یاد "ببار برایم" در "ساعت فراموشی" می اندازد که البته این بار شاید خلاقانه تر به کار گرفته شده است. ریتم و ترانه" تهران گردی" خیلی خوب انتخاب شده اما سبک اونقدر خاص است که هرکسی نتواند ان را زیاد گوش کند. شاید هیچ کس جز یزدانی جرات انتخاب همچین ترانه هایی را ندشته باشد. حالا دیگر یزدانی به سختی راضی می شود که جز ترانه سپید را برای کارهایش انتخاب کند. این سنت شکنی را او سال هاست که آغاز کرده و بی شک رضایت طرفدارانش هم او را به این سمت سوق داده و جایگاهش را تثبیت کرده است.
" قبولم نمی کند" از ترک های محبوب آلبوم خواهد بود. ریتم حماسی آن ما را به یاد "حرف آخر" در "خاطرات مبهم" و "داغ" در "ساعت 25 شب" می اندازد. جنس ترانه و سبک اجرای یزدانی و موزیک مناسبش خروجی غوق العاده ای داشته است. شاید هیچ کس مثل او نمی داند چطور بایدواژه هایی چون " عریان" ، "عطش" و "سراب"را در یک مضمون عاشقانه تلفظ کند.
"عشق پستمدرن"، "قوی سیاه" و "دیوونه"اصلا شبیه یک آهنگ عاشقانه نیستند. یزدانی می خواهد بفهماند تعریف ما از عاشقانه ناقص است. او تقریبا هرچه می توانسته ریسک کرده و هر سبکی را با عاشقانه های خودش تلفیق کرده تا بگوید واقعا خاص است. "عشق پست مدرن" پر از واژه است که آنرا شبیه رپ کرده و روی یک موزیک خشن که البته گاهی تلطیف می شود. او می خواهد حتی سلیقه طرفداران دو آتیشه اش را به چالش بکشد و به سلیقه خودش نزدیک کند.
یزدانی "قوی سیاه" و "دیوونه" را پاسخی به کسانی می داند که او را از راک جدا می دانند. این بار متال را هم وارد گود کرده تا بگوید به حق سلطان راک ایران لقب گرفته است. افکت های وکال در "دیوونه" کمی تو ذوق می زند اما به هر ترتیب این دو ترک مخاطبانش را خیلی زود پیدا خواهد کرد. موزیک" قوی سیاه" نیز به انصاف بدعتی در کارهای او به شمار می رود.
تا اینجای کار ظاهرا آقای خاص موسیقی ایران تقریبا هرکاری دلش خواسته در آلبوم جدیدش کرده اما او خوب بلد است طرفدارانش را حفظ کند. شاید شنیدنی ترین ترک های این آلبوم "یخبندونای قطبی چشمات" ،"هنوزم دلم برات تنگ می شه" و "هذیون" باشند که یادآور سبک محبوبش در آلبوم های پیشین نیز هستند. در هر سه ترک از عنصر خاصی استفاده شده که همان دفعه اول مخاطب را جذب می کند. این عنصر خاص تغییر سبک اجرا و مکث موزیک در ترجع بند است که معمولا جهت تاکید بر آن استفاده می شود اما یزدانی به خوبی آن را تلفیق می کند. گویش و اجرای "هزار تا ترانه، هزار تا سکوت ..." همراه با مکث موزیک در "هذیون" و "من شک ندارم نمیای ..." در " هنوزم دلم برات تنگ می شه" و همینطور نحوه اجرای ترجع بند در"یخبندونای قطبی چشمات" ستودنی است.
"بی منطق" نیز از کارهای شنیدنی آلبوم است اما زمان آن خیلی طولانی است. اساسا ساعتا خوابن یک آلبوم 72 دقیقه ای و نسبتا بلند است و می توان آن را از نقص های کلی آلبوم به شمار آورد.