10 شهریور 1400
متن ترانه
تو سیاهی شب، تک و تنها بودم
خیس و بارون زده، پُر سرما بودم
شب ستاره نداشت، آسمون میلرزید
و گل مهتاب حس شب رو فهمید
گل مهتاب، منو تو آسمونت راه دادی
به من جای ستاره، ماه دادی
خیال خیس این شب های بارو ی ن
گل مهتاب، چجوری قدر دنیاتو بدونم
نخونم واسه تو از یچ بخونم
تو درمو ی ن و درد تو بجونم
ایستاده به افتخار تو دست م ی ینم
قید هریچ بود و هست، م ی ینم
رفیق، رفیق ترانه هام
با تمام وجودم فریاد م ی ینم
دیدگاهها
حیف این صدا که این ترانه ضعیف رو اجرا کرده
افزودن یک دیدگاه جدید