آهنگساز برجستهی موسیقی ایران اثرِ جدید خود را به شهید «ناصر شراره» تقدیم کرد
محمدرضا علیقلی: ناصر همیشه از من جلوتر بود
موسیقی ما- تازهترین پروژه موسیقایی «محمدرضا علیقلی» -آهنگساز شناخته شده کشورمان- با عنوان «پوئم سمفونیک ناصر» توسط مرکز موسیقی حوزه هنری منتشر شد. این اثر که به شهید «ناصر شراره» تقدیم شده، شاملِ قطعاتی چون «مقدمه»، «آغاز»، «حیرت»، «دفاع»، «آرامش»، «شهادت»، «پیروزی»، «پایان» است.
در توضیح این آلبوم آمده است: «محمدرضا علیقلی نامی است که مترادف با شکوه و ارجمندی و موسیقی انقلاب اسلامی است. موسیقی سخته و پختهای که عشق و حماسه را در هم آمیخته است و جانها را به بیکرانگی گره میزند. پوئم سمفونیک «ناصر» در سال ۱۳۸۸ به همت باغ موزه دفاع مقدس ساخته شد و اینک با مشارکت مرکز موسیقی حوزه هنری به انتشار میرسد. این اثر در کارنامه استاد محمدرضا علیقلی بی شک، یکی از ارجمندترین و تأثیرگذارترین آثار است. اثری که فارغ از بازار ذائقههای مسخ شده، موسیقی را چنانکه باید از سلوک در مییابد و برای همه جانها و همه جهان حرف تازه دارد.
«ناصر» را میتوان عصاره موسیقی انقلاب اسلامی دانست. میتوان خاطرههای چندین دهه را با همین چند دقیقه موسیقی احضار کرد. میتوان تمام خطوط روشن وصیت نامههای شهیدان را، میتوان تمام خطوط روشن وصیت نامهای شهیدان را، میتوان تمام خطوط پیشانی جاماندگان از کاروان شهیدان را، میتوان تمام دردها، حماسهها، امیدها، جراحات و فتوحات این سرزمین را با «ناصر» به یاد آورد.»
محمدرضا علیقلی نیز طی یادداشتی در توضیح آلبوم «ناصر» عنوان کرده است: «چرا ناصر؟ روزهای نوجوانی و جوانیام با او گره خورده است، هم محلهای بودیم، دوست بودیم و هم نفس در هوای هنر، موسیقی و فیلمسازی میخواندیم، مدام با او بودم و همیشه او را پیش تر از خود میدیدم، نه به خاطر اینکه یکی دو سال از من بزرگتر بود، هوش سرشار او، مهربانی و وقارش مرا شیفته خود کرده بود. سه چهار سال قبل از انقلاب را هم قدم با او به خاطر میآورم در کوچه پس کوچههای جنوب شهر تهران.
جنگ این نوازنده فلوت، آهنگساز و فیلمساز را سرباز کرد. اما نمیدانم چه شد که بعد از خدمت سربازی نیز خواست سرباز بماند و نیامد تا دوباره سازی یا دوربینی به دست گیرد.
بعد از ماهها که جبهه بود و ندیده بودمش ناگهان دیدم جلوی در خانه ماست، جمعه روزی بود، تعجب کردم از حضور ناگهانیاش، گفت دلتنگ است و میخواهد ساعاتی را در کنار هم باشیم، فرصت خوبی بود با دوستان دیگر جمع شدیم و رفتیم در گوشه نشستیم به گپ و گفت. دیدارش برای ما یادآور همه خاطرات بود و همه امیدها و آینده روشنی که در هنرمندیهای ناصر دیده بودم. ناصر اما انگار چندان نمیخواست بحث را به سمت بازگشت به تهران بکشاند باز صحبت از جنگ و جبهه شد. گفتم: «ناصر تو که خدمت سربازی را تموم کردی و دینت را ادا کردهای دیگه ادامه نداره نگرانم…» به چشمانم خیره شده و گفت چرا نگران؟ امروز صبح رفیق شهیدم را به تهران آوردم. گفتم: «من هم نگرانم همین اتفاق برای تو بیفته، دیگه کافیه برگرد سر کار و زندگیت…» جملهام را برید و گفت: اینقدر نگو ادامه نده من اونجا چیزهایی میبینم و میشنوم که شما در این شهر نه میبینید و نه میشنوید...
یک هفته بیشتر نگذشت که برگشت ولی این بار زندهتر از قبل و ابدی تر از قبل … او همیشه جلوتر از من بود. امروز هم شک ندارم که ناصر در آن سو بهترین موسیقیها و بهترین فیلمها را ساخته. او همیشه از ما جلوتر بود، او «ناصر» بود، ناصری که من در تمام لحظاتی که این اثر را میساختم حضورش را احساس میکردم، با تمام تصاویر و خاطرات زندهای که از او داشتم و دارم.
این نغمات تقدیم میشود به او؛ «شهید ناصر شراره» - محمدرضا علیقلی»
در توضیح این آلبوم آمده است: «محمدرضا علیقلی نامی است که مترادف با شکوه و ارجمندی و موسیقی انقلاب اسلامی است. موسیقی سخته و پختهای که عشق و حماسه را در هم آمیخته است و جانها را به بیکرانگی گره میزند. پوئم سمفونیک «ناصر» در سال ۱۳۸۸ به همت باغ موزه دفاع مقدس ساخته شد و اینک با مشارکت مرکز موسیقی حوزه هنری به انتشار میرسد. این اثر در کارنامه استاد محمدرضا علیقلی بی شک، یکی از ارجمندترین و تأثیرگذارترین آثار است. اثری که فارغ از بازار ذائقههای مسخ شده، موسیقی را چنانکه باید از سلوک در مییابد و برای همه جانها و همه جهان حرف تازه دارد.
«ناصر» را میتوان عصاره موسیقی انقلاب اسلامی دانست. میتوان خاطرههای چندین دهه را با همین چند دقیقه موسیقی احضار کرد. میتوان تمام خطوط روشن وصیت نامههای شهیدان را، میتوان تمام خطوط روشن وصیت نامهای شهیدان را، میتوان تمام خطوط پیشانی جاماندگان از کاروان شهیدان را، میتوان تمام دردها، حماسهها، امیدها، جراحات و فتوحات این سرزمین را با «ناصر» به یاد آورد.»
محمدرضا علیقلی نیز طی یادداشتی در توضیح آلبوم «ناصر» عنوان کرده است: «چرا ناصر؟ روزهای نوجوانی و جوانیام با او گره خورده است، هم محلهای بودیم، دوست بودیم و هم نفس در هوای هنر، موسیقی و فیلمسازی میخواندیم، مدام با او بودم و همیشه او را پیش تر از خود میدیدم، نه به خاطر اینکه یکی دو سال از من بزرگتر بود، هوش سرشار او، مهربانی و وقارش مرا شیفته خود کرده بود. سه چهار سال قبل از انقلاب را هم قدم با او به خاطر میآورم در کوچه پس کوچههای جنوب شهر تهران.
جنگ این نوازنده فلوت، آهنگساز و فیلمساز را سرباز کرد. اما نمیدانم چه شد که بعد از خدمت سربازی نیز خواست سرباز بماند و نیامد تا دوباره سازی یا دوربینی به دست گیرد.
بعد از ماهها که جبهه بود و ندیده بودمش ناگهان دیدم جلوی در خانه ماست، جمعه روزی بود، تعجب کردم از حضور ناگهانیاش، گفت دلتنگ است و میخواهد ساعاتی را در کنار هم باشیم، فرصت خوبی بود با دوستان دیگر جمع شدیم و رفتیم در گوشه نشستیم به گپ و گفت. دیدارش برای ما یادآور همه خاطرات بود و همه امیدها و آینده روشنی که در هنرمندیهای ناصر دیده بودم. ناصر اما انگار چندان نمیخواست بحث را به سمت بازگشت به تهران بکشاند باز صحبت از جنگ و جبهه شد. گفتم: «ناصر تو که خدمت سربازی را تموم کردی و دینت را ادا کردهای دیگه ادامه نداره نگرانم…» به چشمانم خیره شده و گفت چرا نگران؟ امروز صبح رفیق شهیدم را به تهران آوردم. گفتم: «من هم نگرانم همین اتفاق برای تو بیفته، دیگه کافیه برگرد سر کار و زندگیت…» جملهام را برید و گفت: اینقدر نگو ادامه نده من اونجا چیزهایی میبینم و میشنوم که شما در این شهر نه میبینید و نه میشنوید...
یک هفته بیشتر نگذشت که برگشت ولی این بار زندهتر از قبل و ابدی تر از قبل … او همیشه جلوتر از من بود. امروز هم شک ندارم که ناصر در آن سو بهترین موسیقیها و بهترین فیلمها را ساخته. او همیشه از ما جلوتر بود، او «ناصر» بود، ناصری که من در تمام لحظاتی که این اثر را میساختم حضورش را احساس میکردم، با تمام تصاویر و خاطرات زندهای که از او داشتم و دارم.
این نغمات تقدیم میشود به او؛ «شهید ناصر شراره» - محمدرضا علیقلی»
تاریخ انتشار : یکشنبه 1 تیر 1399 - 13:31
افزودن یک دیدگاه جدید