نگاهی به زیست هنری «محمدرضا لطفی» همزمان با سالروز درگذشت این موزیسین فقید
هجران قلندرِ تار پنجساله شد
موسیقی ما - دوازدهم اردیبهشت سالروز درگذشت «محمدرضا لطفی» ردیفدان، موسیقیدان، آهنگساز، نوازندهی برجستهی تار و سهتار، پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی است که بخش مهمی از تاریخ موسیقی معاصر ایران را شکل میدهد. او بنیانگذار کانون فرهنگی و هنری چاووش، گروه شیدا و مکتبخانه میرزا عبدالله بود و هنرمندان بسیاری تربیت کرد. همچنین بسیاری از چهرههای هنری را نیز او به موسیقی ایران معرفی کرد.
اما «محمدرضا لطفی» که بود؟ زیست هنری او چگونه بود؟ دلیل اهمیت او در تاریخ موسیقی ایران چیست؟ از حمایت چه کسانی برخوردار بود و منتقدانش که بودند؟ مواضعش در سالهای پایانی عمرش چه بود؟ در این گزارش به شکلی مختصر تلاش داریم تا به این سوالات پاسخ دهیم.
این اما آخرین حضور او در این جشن نبود؛ در سال ۱۳۵۴، بار دیگر به همراه «محمدرضا شجریان» و «ناصر فرهنگفر» به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. تا پیش از این اجرا، سالیان درازی بود که به علت دشواری آن، هیچ قطعهای در این دستگاه اجرا نمیشد و در واقع این دستگاه مهجور مانده بود. «ارشد تهماسبی» دربارهی آن اجرا گفته: «این نخستین بار بود که شنوندگان، بدون احساس خستگی، ساز و آوازی طولانی را تا آخر گوش دادند. این اجرا علاوه بر مخاطبان خاص موسیقی سنتی، توجه طیف وسیعی از مخاطبان عام را نیز به خود جلب کرد.»
او در یکی دیگر از این جشنها، قطعاتی در دستگاه نوا اجرا و برای نخستین بار از ساز دف در موسیقی سنتی ایران استفاده کرد و به این ترتیب، این ساز را وارد موسیقی سنتی ایران کرد. در آن زمان، نوازندهی حرفهای در این ساز وجود نداشت و به همین خاطر او خود نواختن دف را فرا گرفت و ریتم دف را در فرمهای مختلف موسیقی سنتی اعم از پیشدرآمد، تصنیف و حتی برخی قسمتهای ردیف وارد کرد.
لطفی تا سال 57 در رادیو ماند تا زمانی که همراه گروه شیدا در حال آمادهسازی خود برای اجرای کنسرت «به یاد عارف» در مسکو بودند و اتفاقات شهریور 57 و میدان ژاله رخ داد. لطفی خودش تعریف کرده که روز پس از این واقعه، زمانی که برای تمرین به ساختمان رادیو وارد شده، با نیروهای گارد مواجه شده که برای پنهان ماندن از چشم مردم در محوطه ساختمان رادیو مستقر شده بودند. او با دیدن این صحنه برآشفته و به ابتهاج میگوید بهعنوان یک موسیقیدان نمیتواند در رادیویی که پایگاه نیروهای مسلح شده کار کند و میخواهد استعفا دهد و در نهایت تمام اعضای گروه نیز استعفا میدهند. نامهی استعفای گروه شیدا با دست خط محمدرضا شجریان نوشته شد، و یک روز پس از آن برای مدیر عامل رادیو و تلویزیون وقت فرستاده شد. «ابتهاج» نیز یک روز پس از آن از رادیو رفت.
این را لطفی دربارهی دیدگاههای سیاسی خود گفته است. او زندگی سیاسی فعالی داشت و برخلاف تصور عامه، اگرچه هیچگاه به عضویت حزب توده درنیامد، اما با تفکرات چپ احساس قرابت میکرد. رابطهی عمیق او با «هوشنگ ابتهاج» و نوازندگی زیر صدای «احسان طبری» در اثری به نام «از میان ریگها و الماسها» نمونهای از همین تعلق خاطر است. او خود در سال 58 در روزنامه آیندگان (از روزنامههای وابسته به حزب توده) مطلبی با مضمون رابطه دیالکتیکی هنرمند و توده نوشت.
زیست سیاسی «لطفی» در «چاووش» نیز موثر بود و بسیاری بر این اعتقادند که این کانون علاوه بر فشارهای آن زمان، به خاطر نگرشهای سیاسی لطفی و ابتهاج بسته شد؛ چون بسیاری از هنرمندان آن از اینکه این مرکز به نام حزب توده گره بخورد، ناراحت بودند و به همین خاطر از آن جدا شدند که نمونهی بارزش «محمدرضا شجریان» است.
بعد از بازگشت لطفی به ایران، یکی از اولین منتقدانش، «پرویز مشکاتیان» همکار سابق او در کانون چاووش بود. مشکاتیان در انتقاد به اظهارنظر لطفی مبنی «قرار گرفتن موسیقی ایران در وضعیتی ناگوار» گفت: «لطفی میگوید در نبود او، کار موسیقی در این کشور تعطیل بوده و حالا باید خودش آن را درست کند. این همه موسیقی پیشرفت کرده و او چون نبوده، نمیخواهد ببیند».
اما «محمدرضا لطفی» که بود؟ زیست هنری او چگونه بود؟ دلیل اهمیت او در تاریخ موسیقی ایران چیست؟ از حمایت چه کسانی برخوردار بود و منتقدانش که بودند؟ مواضعش در سالهای پایانی عمرش چه بود؟ در این گزارش به شکلی مختصر تلاش داریم تا به این سوالات پاسخ دهیم.
- لطفی و هنرستان موسیقی
- لطفی و دانشکدهی هنرهای زیبا
- لطفی و مرکز حفظ و اشاعه
- جشن هنر شیراز
این اما آخرین حضور او در این جشن نبود؛ در سال ۱۳۵۴، بار دیگر به همراه «محمدرضا شجریان» و «ناصر فرهنگفر» به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. تا پیش از این اجرا، سالیان درازی بود که به علت دشواری آن، هیچ قطعهای در این دستگاه اجرا نمیشد و در واقع این دستگاه مهجور مانده بود. «ارشد تهماسبی» دربارهی آن اجرا گفته: «این نخستین بار بود که شنوندگان، بدون احساس خستگی، ساز و آوازی طولانی را تا آخر گوش دادند. این اجرا علاوه بر مخاطبان خاص موسیقی سنتی، توجه طیف وسیعی از مخاطبان عام را نیز به خود جلب کرد.»
او در یکی دیگر از این جشنها، قطعاتی در دستگاه نوا اجرا و برای نخستین بار از ساز دف در موسیقی سنتی ایران استفاده کرد و به این ترتیب، این ساز را وارد موسیقی سنتی ایران کرد. در آن زمان، نوازندهی حرفهای در این ساز وجود نداشت و به همین خاطر او خود نواختن دف را فرا گرفت و ریتم دف را در فرمهای مختلف موسیقی سنتی اعم از پیشدرآمد، تصنیف و حتی برخی قسمتهای ردیف وارد کرد.
- لطفی و کامکارها
- لطفی و رادیو
لطفی تا سال 57 در رادیو ماند تا زمانی که همراه گروه شیدا در حال آمادهسازی خود برای اجرای کنسرت «به یاد عارف» در مسکو بودند و اتفاقات شهریور 57 و میدان ژاله رخ داد. لطفی خودش تعریف کرده که روز پس از این واقعه، زمانی که برای تمرین به ساختمان رادیو وارد شده، با نیروهای گارد مواجه شده که برای پنهان ماندن از چشم مردم در محوطه ساختمان رادیو مستقر شده بودند. او با دیدن این صحنه برآشفته و به ابتهاج میگوید بهعنوان یک موسیقیدان نمیتواند در رادیویی که پایگاه نیروهای مسلح شده کار کند و میخواهد استعفا دهد و در نهایت تمام اعضای گروه نیز استعفا میدهند. نامهی استعفای گروه شیدا با دست خط محمدرضا شجریان نوشته شد، و یک روز پس از آن برای مدیر عامل رادیو و تلویزیون وقت فرستاده شد. «ابتهاج» نیز یک روز پس از آن از رادیو رفت.
- لطفی و شیدا
- لطفی و کانون چاووش
- لطفی و مهاجرت
- لطفی و زندگی سیاسی
این را لطفی دربارهی دیدگاههای سیاسی خود گفته است. او زندگی سیاسی فعالی داشت و برخلاف تصور عامه، اگرچه هیچگاه به عضویت حزب توده درنیامد، اما با تفکرات چپ احساس قرابت میکرد. رابطهی عمیق او با «هوشنگ ابتهاج» و نوازندگی زیر صدای «احسان طبری» در اثری به نام «از میان ریگها و الماسها» نمونهای از همین تعلق خاطر است. او خود در سال 58 در روزنامه آیندگان (از روزنامههای وابسته به حزب توده) مطلبی با مضمون رابطه دیالکتیکی هنرمند و توده نوشت.
زیست سیاسی «لطفی» در «چاووش» نیز موثر بود و بسیاری بر این اعتقادند که این کانون علاوه بر فشارهای آن زمان، به خاطر نگرشهای سیاسی لطفی و ابتهاج بسته شد؛ چون بسیاری از هنرمندان آن از اینکه این مرکز به نام حزب توده گره بخورد، ناراحت بودند و به همین خاطر از آن جدا شدند که نمونهی بارزش «محمدرضا شجریان» است.
- گروههای سهگانه شیدا
- محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان
- لطفی و درگیریهای بعد از بازگشتش
بعد از بازگشت لطفی به ایران، یکی از اولین منتقدانش، «پرویز مشکاتیان» همکار سابق او در کانون چاووش بود. مشکاتیان در انتقاد به اظهارنظر لطفی مبنی «قرار گرفتن موسیقی ایران در وضعیتی ناگوار» گفت: «لطفی میگوید در نبود او، کار موسیقی در این کشور تعطیل بوده و حالا باید خودش آن را درست کند. این همه موسیقی پیشرفت کرده و او چون نبوده، نمیخواهد ببیند».
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 - 14:28
افزودن یک دیدگاه جدید