متن ترانه
نمیدونم چرا حسی ندارم
به احساسی که پای من میزاری
دلم می خواد از حرفام برنجی
بری و اسمیم از من نیاری
به خاک قلب من نزدیک میشی
با اینکه از تو در حال عبورم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
من از دنیایه پررنگه تو دورم
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
من هرچی فکرکردم دیدم انگار
نمیفهمم نمیتونم نمیشه
دلم هیچ جایه دنیا موندنی نیست
يه وقتا ازخودشهم خسته ميشه
تو با من مثل من از دست میری
تا وقت داری ازاین تصمیم برگرد
نگاه کن کی بهت گفتم نگاه کن
یجاهایی نمیشه اشتباه کرد
یجاهایی نمیشه اشتباه کرد
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
به احساسی که پای من میزاری
دلم می خواد از حرفام برنجی
بری و اسمیم از من نیاری
به خاک قلب من نزدیک میشی
با اینکه از تو در حال عبورم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
من از دنیایه پررنگه تو دورم
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
من هرچی فکرکردم دیدم انگار
نمیفهمم نمیتونم نمیشه
دلم هیچ جایه دنیا موندنی نیست
يه وقتا ازخودشهم خسته ميشه
تو با من مثل من از دست میری
تا وقت داری ازاین تصمیم برگرد
نگاه کن کی بهت گفتم نگاه کن
یجاهایی نمیشه اشتباه کرد
یجاهایی نمیشه اشتباه کرد
تو درگیره منی اما عزیزم
من هیچ حسی به احساست ندارم
نمیدونم چرا دست خودم نیست
نمیتونم خودمرو جات بزارم
افزودن یک دیدگاه جدید